به گزارش ایسنا، این نخستینبار نیست که سالمندآزاری خبرساز میشود؛ پیشتر نیز نمونههای متفاوتی از جمله رها کردن سالمندان در خیابان یا حتی سالمندآزاری در مراکز نگهدای سالمندان گزارش شده که پس از رسانهای شدن با همگی آنها برخورد شده است. این در حالی است که آمارها و مسئولان نسبت به حرکت شتابان جمعیت ایران به سمت پیری بارها هشدار دادهاند اما همچنان راهکاری برای مقابله با این امر از سوی نهادهای متولی و مسئولان ارائه نشده است.
سالمندی که زمانی در فرهنگ ما با عنوان موسپید قبیله و خانواده احساس کارآمدی میکرد و همین امر به او امید به زندگی بیشتری میداد، امروزه کارکرد خودش را به عناوینی چون از کارافتاده و ناتوان تغییر داده است. در عصر حاضر کمتر نوجوان یا جوانی پیدا میشود که از دراز کردن پاهایش جلو همین موسپیدها خجالت بکشد؛ امری که در زمانی نه چندان دور توهین به بزرگتر محسوب میشد.
سالمندآزاری اخیر در آبادان نمونه کوچکی است که به واسطه یکی از همسایگان خبرساز و در نهایت پیگیری شد؛ اما مشخص نیست روزانه چه تعداد از سالمندان در زندگی شهری و پشت دیوارها و زیر سقف آپارتمانهای کوچک مورد خشونت و آزار قرار میگیرند. طبق گزارش منتشرشده مرکز آمار، جمعیت ایران در سال ۱۴۰۴ به حدود ۸۶ میلیون و ۵۶۲ هزار نفر رسیده است. حدود ۶۰.۴ میلیون نفر در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال قرار دارند که جمعیت فعال یا در حال کار محسوب میشوند. از سوی دیگر، حدود ۶.۸ میلیون نفر از ایرانیان بالای ۶۵ سال دارند که این امر بیانگر افزایش تدریجی جمعیت سالمند در کشورمان است. با این وجود همچنان زیرساختهای لازم در کشورمان برای جمعیت سالمندان فراهم نیست. کمتر پرستار جوانی مسئولیت مراقبت از سالمند را قبول میکند. همچنین هزینههای مراقبت از سالمندان با توجه به تورم موجود در جامعه در حال افزایش است. در نتیجه، مجموعه همه این عوامل به خشونت علیه سالمندان دامن میزند؛ همانطور که فرزند سالمندآزار در مورد اخیر ادعا میکند که مشکلات اجتماعی و اقتصادی از جمله طلاق همسرش و نداشتن توانایی مالی موجب شده او نسبت به پدر سالمندش پرخاشگری نشان دهد.
برخی از کاربران شبکههای اجتماعی نتیجه فشارهای اقتصادی را دلیل پرخاشگری نسبت به سالمند میدانند؛ با این حال اغلب کاربران بعد از دیدن این ویدئو آزاردهنده سالمندآزار را نکوهش کردند که در فرهنگ ما چنین رفتاری هیچ توجیهی ندارد. اما عدهای نیز رفتار فرزند سالمندآزار را دارای ریشه در کودکی او میدانند و معتقدند احتمالا رفتار سالمند با پسرش در دوران کودکی مناسب نبوده که حالا نتیجه اینچنینی در بر داشته است.
چه اتفاقی در کودکی منجر به خشونت در بزرگسالی میشود؟
مریم حسینزاده - دکترای روانشناسی - این موضوع را از رویکردهای متفاوت قابل بررسی میداند و معتقد است اگرچه ممکن است بخشی از رفتار سالمندآزار ریشه در دوران کودکی او داشته باشد اما نمیتوان عوامل اجتماعی و اقتصادی، اختلالات روانی مختلف و روشهای ناسالم فرزندپروری را در این زمینه نادیده گرفت. گرچه هیچکدام از این دلایل توجیه درستی برای اعمال خشونت علیه سالمندان محسوب نمیشوند.
او ادامه میدهد: اینکه رفتار سالمندآزار ریشه در دوران کودکی او دارد یا نه، باید مورد بررسی قرار بگیرد اما خشونت خانگی در دوران کودکی نیز میتواند منجر به چنین رفتاری در بزرگسالی یک فرد شود؛ چرا که کودکانی که مورد خشونت قرار میگیرند قدرت دفاع از خود را ندارند و همین امر موجب سرکوب شدن خشمشان میشود و همین خشم را در بزرگسالی به شیوه نادرستی بروز میدهند. یکی از نیازهای اساسی و بنیادین انسان، عشق و محبت است که باید از کودکی آن را از پدر و مادر و اطرافیان دریافت کند و انسانی که کاسه نیازش لبریز نشود نمیتواند این عشق و محبت را به والدین خود ابراز کند.
این روانشناس کودک مسئله فرزندپروری را موضوع مهمی عنوان میکند که میتوان از این زاویه نیز به مقوله ویدئو سالمندآزاری نگاه کرد و در اینباره میگوید: زمانی که الگوی ناسالمی در فرزندپروری از سوی والدین مورد توجه قرار بگیرد، فرزندان نیز از طریق مشاهده این الگو را پیادهسازی میکنند. اگر فرض را بر این بگیریم که این فرد در کودکی به دلیل شیوههای ناسالم فرزندپروری دچار اختلال سلوک بوده، یعنی نوعی اختلال در دوران کودکی که با مجموعهای از رفتارهای منفی که کودکان نسبت به بزرگسالان یا هر فرد دیگری نشان میدهند. کودکان مبتلا به این اختلال دارای مشکلات عاطفی و رفتاری هستند که این امر در بزرگسالی خودش را به عنوان یک شخصیت ضداجتماعی بروز میدهد که از آسیب رساندن به دیگران اِبایی ندارد.
حسینزاده معتقد است: مسائل اجتماعی و فشارهای اقتصادی نیز میتواند از جمله دلایل رفتار این شخص با پدرش باشد چرا که مجموعه این مصائب منجر به بروز فرافکنی خشم میشود. زمانی که فرزند میبیند توانایی نگهداری مالی از فرد سالمند را ندارد و فشار اقتصادی زیادی نیز متحمل میشود، پدرش را مسئول همه این مشکلات میبیند و از شیوه نادرستی مانند ابراز خشونت استفاده میکند.
او میگوید: برای پیشگیری از تکرار چنین صحنههایی باید روی آموزش رایگان از طریق رسانههای رسمی و غیررسمی تمرکز کرد. این امر میتواند از آموزش و پرورش و با آموزشهای صحیح از پایههای بنیادین مقاطع شروع شود و به جای دروسی که ممکن است در زندگی فرزندان ما کاربردی نداشته باشند، درسهایی از جمله مهارت زندگی الزامی شوند.
این روانشناس ادامه میدهد: مراکز درمانی میتوانند با برگزاری دورههای شیوه سالم فرزندپروری زمینه آموزشهای لازم را برای والدین فراهم کنند، چرا که بسیاری از مادران و پدران نمیدانند انجام ناخواسته یک رفتار تا چه اندازه میتواند به فرزندشان آسیب وارد کند، در حالی که با پیشگیری و آموزشهای بجا میتوان جلو این اتفاقات ناخوشایند را گرفت. این آموزشها میتواند درباره نحوه برخورد بینندگان با امرخشونت باشد که یک فرد پس از مشاهده چنین صحنههایی با اورژانس اجتماعی تماس بگیرد و عمل خشونت را گزارش دهد.
با وجود ارائه راهکارهای این روانشناس، به نظر میرسد خلاءهای قانونی بسیاری در این زمینه وجود دارد چرا که اورژانس اجتماعی فقط به درخواست فرد سالمند و اعلام اعمال خشونت از سوی فرد میتواند مداخله کند و اگر این امر از سوی همسایهها یا ببیندگان خشونت اتفاق بیافتد، نتیجه خاصی دربر نخواهد داشت. البته مواردی از جمله موضوع در حال بررسی این گزارش استثناست چرا که انتشار ویدئویی در این زمینه و جریحهدار کردن احساسات جامعه منجر به پیگری موضوع شده است.
درباره سالمندی و خشونت علیه آن چه میدانیم؟
الهام رحمتآبادی - دکترای جامعهشناسی - نیز به ضرورت حمایتهای اجتماعی و اقتصادی در این زمینه اشاره میکند و به ایسنا میگوید: سالمندی یکی از مسائل اجتماعی مهم در ایران است که باید به طور ویژه مورد توجه جامعهشناسان و سیاستگذران قرار بگیرد. جمعیت سالمند اغلب با تنهایی، کمتوانی جسمی و بیماریهای مزمن مواجه هستند و نیاز به حمایتهای اجتماعی- اقتصادی دارند. جامعه ایران علاوه بر آمار، نیازمند مطالعات کیفی و آکادمیک (حاصل از ارتباط با این گروه اجتماعی) در خصوص پدیده سالمندی است.
او ادامه میدهد: سالمندی در تداوم سالهای زندگی رخ میدهد و باید به عنوان دورهای از زندگی به آن توجه شود. بسیار مهم است که سالمندی را دورهای جدا و بیگانه از زندگی انسانها نپنداریم و نگاهی ترحمآمیز به آنان نداشته باشیم. خصوصیات سالمندی در ایران به استناد زمینههای فرهنگی و اجتماعی با این پدیده در سطح جهان متفاوت است؛ زیرا با تغییرات اجتماعی خصوصا تغییر شکل خانواده و ساختار خانه در ایران، سالمندان دیگر جایگاه و منزلت گذشته را ندارند، بنابراین با تغییر ویژگیهای این دوره سنی، با آسیبها و مسائل جدیدی روبهرو هستند.
این جامعهشناس معتقد است: خشونت نسبت به سالمندان از جمله مهمترین این اتفاقات است و نظیر بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر نهاد، متولی و دستورکار قانونی مشخصی ندارد. البته که نهادهایی جهت مواجهه و امدادرسانی تعریف شدهاند، اما به قدر کفایت پاسخگوی مسائل این گروه اجتماعی نیستند. ویدئویی که این روزها منتشر شده و واکنشهایی را با خود در پی داشته به احتمال قوی یکی از موارد پرتکرار خشونت نسبت به سالمندان است که دیده شده و به طور حتم موارد زیادی اتفاق میافتند که از نگاه جامعه پنهان میمانند.
رحمتآبادی میگوید: در رابطه با خشونت نسبت به سالمندان دستکم باید به خشونت جسمانی (تنبیه بدنی)، خشونت روانی (تحقیر، دشنام، از میان بردن اعتماد به نفس، سرزنش)، خشونت اقتصادی (در مضیقه مالی قرار دادن) و خشونت اجتماعی (تنهایی اجباری و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) اشاره کرد و باید آگاه بود که این موارد کم نیستند و بخشی از زندگی سالمندان در دوره اخیر هستند.
او ادامه میدهد: درباره خشونت نسبت به سالمندان لازم است آگاه باشیم و در نظر بگیریم که بسیاری از سالمندان توانایی دفاع از حقوق اجتماعی خود را ندارند، بنابراین موارد عدیدهای از سالمندآزاری ناشناخته باقی میماند. حتی در مورد سالمندآزاری جسمی، از آنجا که سالمندان در معرض آسیبهای جسمی هستند، اثبات آزاردیدگی آنان توسط خانواده و یا بستگان به طور عمدی مشکل است و باید ضوابط و مقرراتی در این خصوص لازمالاجرا باشند تا قادر به پیشگیری از این اتفاقات باشیم. ضمنا اشاره به این نکته ضروری است که سالمندآزاری فقط در چارچوب خانه و خانواده صورت نمیگیرد بلکه در برخی از مراکز نگهداری و پرستاری از سالمندان نیز با این آسیب اجتماعی مواجه هستیم.
به اعتقاد این جامعهشناس، لازم است رویکردی در دستور کار سیاستگذارن این حوزه باشد که جمعیت سالمند را به عنوان بخشی از کل جامعه به رسمیت میشناسد، با مسائل و مشکلات آن همانند دیگر بخشهای جامعه برخورد میکند و مطالعه و بررسی راهکارهای علمی و اجرایی را برای مدیریت این بخش از جامعه پیش روی خود قرار میدهد.
با توجه به نظرات کارشناسان، شرایط اقتصادی و اجتماعی میتوانند تاثیرات عمیقی روی فرهنگها داشته باشند. پیری جمعیت و افزایش تعداد سالمندان در ایران تا کنون منجر به تغییرات ساختار خانواده شده است، تعداد فرزندان در خانوادهها به شدت کاهش پیدا کرده و فاصله بین نسلها افزایش پیدا کرده و همین امر منجر به کاهش ارتباط بین نسلی شده و فرهنگ احترام به سالمندان را تحت تاثیر قرار داده است. از طرفی افزایش هزینههای تامین خدمات بهداشتی و مراقبتی سالمندان منجر به فشار اقتصادی روی خانوادهها میشود و این وضعیت موجب به حاشیه رانده شدن سالمندان و عادی شدن رفتار ناپسند نسبت به آنان میشود. به عبارتی تغییرات اجتماعی و اقتصادی، فرهنگ و ارزشها را نیز تغییر میدهند.
انتهای پیام


نظرات