این زبانشناس در گفتوگو با ایسنا درباره چرایی فراوانی استفاده نسل جوان از واژههای بیگانه، اظهار کرد: این مسئله مقداری به جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی مربوط میشود. به عنوان کسی که در این مورد آدم عادی محسوب میشود و تخصصی در زمینه جامعهشناسی و روانشناسی ندارم نمیدانم چرا جوانها این کار را میکنند؛ اما آدم تصور میکند جوانها میخواهند متمایز از دیگران باشند. همانطور که در لباس پوشیدن نسلها متفاوت هستند در حیطه زبان نیز میخواهند متمایز باشند و در ضمن نوعی زبان بین خودشان داشته باشند که چه بسا افراد بزرگسالتر متوجه آن زبان نشوند یا کمتر متوجه شوند. شاید استفاده نسل جوان از واژههای بیگانه از این نیاز سرچشمه میگیرد.
او سپس گفت: استفاده از واژههای بیگانه از چند مسئله ناشی میشود؛ یکی اینکه میخواهند متفاوت باشند. دیگر اینکه فکر میکنند استفاده از واژههای بیگانه به آنها شخصیت و پرستیژ میدهد. دلیل دیگر اینکه در حوزه رایانه و کامپیوتر به کاربردن واژههای انگلیسی راحتتر است و بسیاری از جوانان معادلهای فارسی را نمیدانند و به همین دلیل استفاده میکنند.
طباطبایی درباره اینکه آیا استفاده نسل جوان از واژههای بیگانه موضوع گذرایی است و با تغییر نسل از بین میرود، با بیان اینکه این مسئله موضوع گذرایی است، گفت: همانطور که رفتار جوانها زمانی وارد جامعه میشوند و بهعنوان بزرگسال مشغول کار شده و ازدواج میکنند، تغییر میکند، طبیعتا نحوه صحبت کردنشان هم تغییر میکند و مهمتر از همه ارزشهایی که داشتند نیز تغییر میکند.
او یادآور شد: معمولا کلماتی که در جوانی به کار میبرند، لزوما خارجی هم نیستند، آنها کلمات خاص خود را دارند؛ مثلاً ۲۰ سال پیش کلمه «خفن» زیاد به کار میرفت و معلوم نیست ریشه این واژه از کجا آمده بود، شاید الان جوانها کمتر آن را به کار ببرند. در همه جوامع جوانها اصطلاحات خاص خود را دارند و این چیز عجیبی نیست.
این زبانشناس درباره اینکه آیا استفاده از واژههای بیگانه موضوع نگرانکنندهای برای زبان فارسی است، خاطرنشان کرد: چندان نمیشود نگران نبود. ممکن است تعدادی از این واژهها که لازم هم نیستند در زبان باقی بمانند. به هر حال این جوانانها بعدا بزرگسال میشوند و اداره جامعه را در دست میگیرند. اگر واژههای بیگانه که به آنها نیازی نیست بهخاطر داشتن معادلشان، در زبان افزایش پیدا کند، در مجموع چیز خوبی برای خود زبان نیست و اشکال ایجاد میکند.
طباطبایی درباره رویکردهایی که نسبت به واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی وجود دارد و گاه موجی از طنز ایجاد میشود و فعالیتها فرهنگستان را زیر سؤال میبرند، توضیح داد: اینکه با واژههای جدید شوخی کنند، اصلاً عجیب نیست. فرهنگستان اول (۱۳۱۴-۱۳۲۰) بیش از ۱۵۰۰ واژه جدید ساخت که الآن آنها را به کار میبریم مانند دانشگاه و دانشکده و ...؛ واژههایی که برایمان عادی است اما آن زمان مورد تمسخر قرار میگرفتند. فرض کنید به شما بگویند از این به بعد به لیوانی که در مقابلتان است، نگویید لیوان و چیز دیگری بگویید. این برایتان عجیب بهنظر میرسد. اینکه واژه تازهای مورد تمسخر قرار میگیرد به این دلیل است که برایشان عجیب بهنظر میآید که آن شیء را چیز دیگری بنامیم.
او افزود: صادق هدایت آدم روشنفکر و تحصیلکردهای بود و در فرانسه دیده بود فرهنگستانی وجود دارد که واژهسازی میکند، و علیرغم اینها واژههای فرهنگستان را مسخره میکرد. فرهنگستان آن زمان، برای «آسانسور» واژه «بالارو» را ساخته بود. صادق هدایت بهطنز گفته بود اعضای فرهنگستان با آسانسور فقط بالا میروند و پایین نمیروند که نامش را «بالارو» گذاشتهاند. این ایراد بیهودهای است ، زیرا هر چیزی را نامگذاری کنید یک وجهش را برجسته کرده و آن را میگوید. نمیشود در یک واژه تمام خصوصیات پدیده یا شیء را منعکس کنید. این اصلاً امکانپذیر نیست. جالب این است واژه «بالارو» برای آسانسور بهکار نرفت اما الان برای یک آسانسور خاص که اشیاء را جابهجا میکند کلمه «بالارو» به کار میرود.
این زبانشناس درباره اینکه چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا جوانان نسبت به زبان فارسی حساس شوند، گفت: این یک مسئله اجتماعی و فرهنگی است و مسئله صرفا زبانی نیست. هرچقدر جوانان به هویت ملی خود بیشتر علاقهمند باشند طبیعتا به زبان ملی خود اهمیت بیشتری میدهند اما فرضا کسی که از نوجوانی آرزویش این باشد که به خارج برود و در کشور دیگری زندگی کند، علاقهای هم به زبان مادری خود نشان نمیدهد و در حد صحبت در حیطه خانواده و دوستان از زبان فارسی استفاده میکند اما در حیطه علم، درس خواندن به زبان مادری برایش جذابیت ندارد زیرا هدفش این است که به خارج برود و علم را به زبان دیگری بیاموزد. مسئله به فرهنگ و جامعه مربوط است و در این حوزه باید فرهنگسازی شود.
او با بیان اینکه یکی از وجوه ملیگرایی علاقه داشتن به زبان ملی است، تأکید کرد: اگر بتوانیم ملیگرایی را تقویت کنیم طبیعتا زبان فارسی بهعنوان زبان ملی مردم ایران تقویت میشود و افراد اهمیت بیشتری برای آن قائل خواهند بود. اگر دستگاههای بزرگ تبلیغاتی مانند رادیو، تلویزیون و روزنامههایی که در شمارگان زیاد منتشر میشوند، این آگاهی را در جوانان به وجود آورند و جوانها احساس کنند زبان ملیشان مهم است و رسانهها این موضوع را در جوانها تثبیت کنند و به اصطلاح جا بیاندازد، کار بزرگی است و به زبان فارسی کمک میکند.
طباطبایی درباره تأخیر فرهنگستان در معادلیابی برای واژههای بیگانه و تأثیری که در پذیرش واژههای جدید میتواند داشته باشد، توضیح داد: فرهنگستان در زمینه واژهگزینی، از دهه ۱۳۸۰ به صورت جدی فعالیت خود را آغاز کرد؛ فعالیت گروه واژهگزینی فرهنگستان از سال ۱۳۷۶ کمکم شروع شد و به مرور گروههای مختلف را تشکیل داد. زمانی که فرهنگستان در دهه ۱۳۸۰ توانست فعالانه با واژههای خارجی برخورد کند، تعداد بسیار زیادی از واژههای بیگانه وارد زبان شده و جا افتاده بود. اینکه میگویند فرهنگستان دیر به فکر این مسئله افتاد، کاملا درست است. گروه واژهگزینی فرهنگستان دیر تأسیس شد و از طرف دیگر دائم بین فعالیتهای فرهنگستان فاصله افتاده است. فرهنگستان اول بسیار موفق بود و بیش از ۱۵۰۰ واژه ساخت، واژههایی مانند دبستان، دبیرستان، دانشگاه، دانشکده و... که امروزه به کار میبریم. فرهنگستان اول فقط ۶ سال کار کرد؛ از ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ که فعالیتهایش قطع شد و بعد تا سال ۱۳۴۹ که فرهنگستان دوم شروع به کار کرد. فرهنگستان دوم برخلاف فرهنگستان اول که نگاه سالمی به زبان داشت، دیدگاه سرهگرایانه داشت و لغاتی میساخت که از فارسی سره باشد. این واژهها برای مردم بیگانه بود گرچه واژههایی هم ساخت که الان بهکار میبریم؛ مثلا واژه «رسانه» که از ساختههای فرهنگستان دوم است. بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۹ فرهنگستانی وجود نداشت. فرهنگستان دوم سال ۱۳۵۷ تعطیل شد و تا فرهنگستان بعد و تشکیل گروه واژهگزینی که در ۱۳۷۶ شروع به کار کرد، فعالیتی در این زمینه نداشتیم. البته باید این را در نظر داشته باشید که فرهنگستان به زبان علم میپردازد زیرا در این حیطه نیاز بیشتری به واژه داریم و مهم است.
او خاطرنشان کرد: اگر تعداد کمی واژه از زبانهای دیگر قرض بگیریم، عیب چندان بزرگی نیست. هیچ زبانی وجود ندارد که هیچ واژه خارجی در آن نباشد. به هر حال جوامع با یکدیگر ارتباط دارند و با هم دادوستد میکنند. البته توجه داشته باشیم وامواژهها نباید از حدی بیشتر شود. اگر وامگیری از حدی بیشتر شود، چهره زبان تغییر کرده و به زبان آسیب میرسد. وامگیری در ابعاد گسترده به ساخت دستوری زبان هم آسیب میرساند که فوقالعاده مهم است.
این زبانشناس درباره نگاهش به سرهگرایی و بحثهایی نظیر اینکه چرا حساسیتها برای واژههای انگلیسی بیشتر است تا واژههای عربی، توضیح داد: این سؤالی است که همیشه پرسیده میشود که شما در برابر واژههای غربی معادلسازی میکنید اما با واژههای عربی کاری ندارید. واژههای عربی هزار سال است که وارد زبان فارسی شدهاند. امروزه از زبان عربی مطلقا وام نمیگیریم و واژه جدیدی از زبان عربی وارد نمیشود. منتها هزار سال پیش این واژهها به دلایل مختلف وارد شدند. آن زمان دلایلی شبیه دلایل امروز داشتند و واژههای عربی آنقدری که مورد نیاز بود وام گرفته نشد و خیلی بیش از حد مورد نیاز وام گرفته شد. به هرحال اتفاقی است که افتاده است. این واژهها بیش از هزار سال در زبان فارسی بودند و با واژههای فارسی ترکیب شده و در فرایند واژهسازی شرکت کردند؛ مثلا «عیب» عربی است اما ما «عیبناک» و «عیبدار» را ساختیم یا «غم» واژه عربی است و ما «غمناک»، «غمگین» و «غمافزا» را ساختیم. واژههای عربی چنان بومی شدهاند که در بسیاری موارد معنای آنها تغییر کرده است. میتوان گفت نمیتوانیم این واژههای عربی را واژههای بیگانه به حساب بیاوریم زیرا قدمت دارند و در فرایند واژهسازی زبان فارسی به کار رفتهاند. زمانی که واژه خارجی بیگانه با یک واژه دیگر فارسی ترکیب میشود مانند این است یک خارجی با ایرانی ازدواج میکند، آن فرد دیگر بومی میشود. نباید بخواهیم برای غم معادلسازی کنیم، گرچه اندوه را داریم و به کار میبریم اما هرکدام را در جای خود به کار میبریم چون معنای مختلف دارند. البته ما واژههای عربی را میشناسیم اما بسیاری از واژهها از زبانهای دیگر وارد شدهاند مانند نیلوفر و نارگیل که هندی است و صرف اینکه یک زمانی از زبان دیگری گرفته شدهاند دلیل نمیشود آنها را از زبان بیرون بگذاریم.
انتهای پیام

نظرات