به گزارش ایسنا، هشتصد و پنجاهمین شب از شبهای بخارا با عنوان «شب نظریه و تئاتر» با حضور هنرمندانی چون علی اصغر دشتی، علی شمس، میلاد نیک آبادی، یوسف باپیری، فرهاد مهندسپور و علی دهباشی، سردبیر این مجله و نیز نویسنده و ادبپژوه شامگاه سه شنبه، ششم خرداد ۱۴۰۴ در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این برنامه که با همکاری خانه تمرین شمس و نشر نیماژ اجرا برپا شد، درباره موضوعاتی مانند تبارشناسی فقدان نظریات تالیفی در تئاتر ایران، تجریبات عملی در تبدیل نظریه به فرم اجرایی، تاثیر ترجمه در روند تولید و زیباییشناسی تئاتر کشور بحث و گفتگو صورت گرفت.
در این نشست، علی شمس، نمایشنامه نویس، کارگردان و مترجم تئاتر مطالب خود را درباره نسبت هویت ملی و نظریه در جهان معاصر ارایه کرد.
او گفت: وقتی درباره نظریه حرف میزنیم، واکاوی پدیدارهایی در گذشته است که خوانش تازهای از آن ارایه میدهیم.
شمس با اشاره به وجود دو نوع تئوری در تئاتر قرن بیستم یادآوری کرد: در قرن بیستم در دو ساحت تئاتر را میفهمیم که یکی نگاه هستیشناسانه به تئاتر دارد و به فلسفه آن میپردازد و یکی دیگر، نظریه درون تئاتری و خرده نظریه است.
این مدرس تئاتر درباره کاربرد نظریه های تئاتری برای هنرمندان ایرانی توضیح داد: نظریه زمانی به کار من میآید که پدیدهها را بخوانم و فهم کنم. در واقع نظریه، دریچهای است که به خوانش پدیدارهایی بیرونی دست یابم.
او با تشریح نمونههایی از تئاتر جهان ادامه داد: باید ببینیم نسبت ما به عنوان کنشگران تئاتر ایران با جهان چیست. ما نظریه و تحزب نداریم و متاسفانه گرایش سیاسی چپ در فضایی که حاکمیت روشنفکری کشور را در اختیار داشته، به فرهنگ ملیمان تاخته است. در هر حال در جهان امروز باید دید نسبت منِ ایرانی با جهان چیست و دیگری چگونه مرا ادارک میکند .
او با اشاره به کوششهای هنرمندانی همچون بهرام بیضایی در تئاتر کشور افزود: در سرزمین ما کوششهای متعددی رخ داده است اما ما هیچوقت تجربیات و تمرینهایمان را مکتوب نکردهایم. در حالیکه خیلی تجربه داریم.
شمس ادامه داد: هر نظریهپرداز اجرا را یک جور فهم میکند که ادراک او قابل بررسی و نقد است.
این پژوهشگر تئاتر با بیان اینکه اجرا حتما وابسته به جغرافیا و زمان است، در عین حال کنش بعضی از بازیگران سینمای ایران همچون آذر شیوا را در دهه ۵۰ که در اعتراض به وضعیت سینما آدامسفروشی کرده بود، شکلی از اجرا دانست.
شمس اضافه کرد: ما به واسطه فقدان چیزی به اجراگر تبدیل میشویم و هر چیزی که تماشاگر داشته باشد، اجراست. در تاریخ ایران اگر روی پدیده تماشاگر ناآگاه تکیه کنیم، برد کردهایم چراکه مسأله اجرا به واسطه تماشاگر در قید زمان و جغرافیا معنا پیدا میکند و تماشاگر ناآگاه واجد زیباترین نوع اجراست.
این کارگردان با بیان اینکه مسأله جنسیت و استبداد لباس و سرکوب بدن به مثابه اجرا کار میکند، ادامه داد: بدن انسان اجتماعی معاصر ایران، تئاتر طبیعی را به نفع اجرا ترک میکند.حتی گذاشتن نوع خاصی از کتاب در ویترین کتابفروشیها ، خود گونهای از اجراست. از این منظر کشور ما سرشار از پدیدارهای اجرایی است و ما مدام ژست میسازیم. کجای جهان برای اعتراض سکوت میکنند ولی مساله این است که ما برای پدیدارها اسم نگذاشتهایم و آنها را معنادار نکردهایم.
در این نشست، علی اصغر دشتی مقالهای را درباره بازپسگیری نظریه در تئاتر ایران، بدن، بیان و جنسیت ارایه کرد.
او در این مقاله که قصد دارد نسخه کاملتر آن را ارایه دهد، توضیح داده که چگونه تئاتر غیررسمی، محدودیتهای تئاتر رسمی را در زمینه بدن و جنسیت، دور زده است. ضمن اینکه سیستم آموزشی ما نیز در برخورد با این مقولات دچار نقص است.
میلاد نیکآبادی، کارگردان تئاتر و دیگر سخنران برنامه نیز بر ضرورت آزمون نظریهها تاکید کرد و گفت : نظریهها باید به طور عملی مورد آزمایش قرار بگیرند همچنانکه در دنیا چنین است.
او ادامه داد: در حال حاضر در ایران، کارگردان پژوهشگر داریم یا کارگردانهایی که ایدههای تجربه شده قبلی را تکرار میکنند و به تدریج آن را به عنوان شیوه خودشان تثبیت میکنند.
نیک آبادی یادآوری کرد: از اواسط دهه ۸۰ در تئاتر شروع به ترجمه نظریهها کردیم و حالا نشر نیماژ به همت علی شمس بر این زمینه تمرکز کرده است.
یوسف باپیری، کارگردان تئاتر نیز به عنوان دیگر سخنران این برنامه، نوشتاری را درباره بررسی تئاتر ایران در سال ۱۴۰۱و نسبت آن با جامعه و محدودیتهای تئاتر در بازنمایی جامعه ارایه کرد.
او همچنین اشارههایی به بروز تئاترهای غیررسمی داشت.
فرهاد مهندسپور دیگر سخنران این برنامه بود که نکاتی را درباره ضرورت تولید نظریه در تئاتر بیان کرد و تشریح کرد که فقدان نظریه، ایجاد سوء تفاهم میکند.
در پایان جلسه علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا با تبریک موفقیت فیلم «یک تصادف ساده» کار جعفر پناهی در جشنواره فیلم کن افزود: همه معیارهای ما ایران است، تاریخ چند هزار ساله ایران و شاعران بسیار بزرگ آن که از فراز سدهها و حکومتها عبور کردهاند و به ما رسیدهاند و راز ماندگاری ایران به شاعران و هنرمندان آن است. همچنانکه در دنیا، ما را به مفاخر هنریمان میشناسند؛ از شاعرانی همانند سعدی و نظامی و مولوی و خیام و حافظ تا در دوره معاصر هنرمندانی همچون عباس کیارستمی.
او با اشاره به انواع حوزه کتابشناسی در ایران ادامه داد: در زمینه ادبیات سیاسی بیشترین پیشرفت را داشتهایم و بعضی مترجمان بزرگ در این حوزه متمرکز شدهاند. در حوزه رمان و شعر هم که وضعیتمان مشخص و کمبود ما نقد است. درد این جلسه هم همین است.
دهباشی اضافه کرد: یکی از مشکلات ما این است که با خواندن بیگانهایم. نویسندگان و مترجمان کار خود را انجام میدهند و ناشران هم که مشغول انتشار هستند اما وضعیت انتشار کتابهای تئاتر نشان میدهد که یک جای کار میلنگد و آن هم ما هستیم که باید بیشتر بخوانیم . حجم مطالبی که در این جلسه مطرح شد نشان داد که چقدر نیازمند برگزاری این جلسات هستیم تا زمینه گفتگو فراهم شود.
او با ابراز خوشحالی از برگزاری این نشست اظهار امیدواری کرد که برگزاری این جلسات تداوم داشته باشد.
قرار بود حسن معجونی هم در این نشست حضور داشته باشد اما اعلام شد به دلیل مشغله ای که برایش پیش آمده امکان حضور در جلسه را نیافته است.
انتهای پیام
نظرات