به گزارش ایسنا، شهرام زرنشان، مجید شاکری و عطا بهرامی تحلیلگران اقتصادی در نشستی با عنوان «مکانیزم ماشه و آثار حقوقی، سیاسی و اقتصادی آن» که توسط گروه مالی صندوق بازنشستگی کشوری برگزار شد به بازخوانی روند آغاز تحریمها، تحلیل و بررسی شرایط سیاسی و اقتصادی کشور در سطح بینالملل و ظرفیتهای موجود پیش روی ایران در پسا اسنپبک پرداختند.
در این نشست شهرام زرنشان - استاد حقوق بینالملل - گفت: بین ۲۰ تا ۲۵ سال پیش موضوع برنامه هستهای ایران مطرح و به نوعی کشف شد و ابعاد آن گسترش پیدا کرد. از آن زمان مذاکراتی بین ایران و سه کشور اروپایی آغاز شد که در زمان دولت آقای خاتمی به توافقی بین ایران و سه کشور اروپایی صورت گرفت که آژانس بداند ایران در سالهای گذشته دقیقا چهکار می کرده و ابعاد برنامه هستهای ایران مشخص شود. اما متاسفانه آن توافق دوام نیاورد و در اواخر دولت آقای خاتمی رسما توافق به هم خورد و برنامه به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شد.
زرنشان: نهایت این قطعنامهها میتواند زمینهسازی برای اقدام نظامی علیه ایران باشد که آن هم چهار ماه پیش اتفاق افتاد.
وی افزود: از سال ۲۰۰۶ در قطعنامه اول قدم به قدم شورای امنیت از ایران میخواهد فعالیتهای هستهای خود را متوقف یا تعلیق کند، پروتکلها را بپذیرد، با بازرسان همکاری کند و همچنین برنامه موشکی خود را محدود کند. رئیسجمهور وقت در آن دوره معتقد بود که این قطعنامهها کاغذپاره هستند و این قطعنامهها را اجرا نکرد. بنابراین تصمیمات سختتری علیه ایران اتخاذ شد. در اولین قدم تحریمهایی در حوزه هستهای و موشکل علیه ایران صورت گرفت.
زرنشان یادآور شد: قطعنامه بعدی به نوعی سختتر شد و نهادهای مالی نیز به شکل محدود به تحریمها افزوده شد. قدم بعدی این بود که برای اولین بار ایران کشتیها و هواپیماهای مشکوک ایران تحریم شدند و همچنین تحریمهای صادراتی و وارداتی شکل گرفت. آخرین وسنگینترین قطعنامه ۱۹۲۹ بود که این تحریمها گسترش پیدا کرد که بخشهای دیگر اقتصاد هم درگیر شد.
وی گفت: بین سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ هیچ قطعنامه دیگری نداشتیم. در سال ۲۰۱۲ مدیرکل آژانس در مهرماه ۱۳۹۰ گزارش مفصلی را درباره ایران منتشرکرد و ابعاد جدیدی از فعالیتهای هستهای ایران را معرفی کرد که نشان میداد این فعالیتها خیلی بیش از آنچه تا کنون کشف شده، بوده است. از آن مقطع دولت آمریکا به همراه اتحادیه اروپا تصمیم گرفتند اقدامات هماهنگی را علیه سیستم اقتصادی ایران اعمال کنند.
این استاد حقوق بینالملل با اشاره به توافق برجام خاطرنشان کرد: تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران افزایش پیدا کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۵ بعد از روی کار آمدن دولت روحانی و ظریف به توافق برجام رسیدیم که قرار شد تمام تحریمها برداشته شود و ایران هم فعالیتهای هستهای را محدود کند. غنیسازی ایران نیز با درصد پایین به رسمیت شناخته شد و اگر همه چیز خوب پیش برود تمام تحریمهای ایران برداشته شود.
به گفته زرنشان، ساز و کاری در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ایجاد شده بود تحت عنوان اسنپبک که اگر احساس شود ایران از اجرای توافق عدول کرده هریک از ۸ عضو برجام یعنی آلمان، انگلیس، فرانسه، اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه، چین و ایران اعلام کند تخلفی توسط ایران صورت گرفته فرایندی میتواند شروع شود که میتواند به بازگشت شش قطعنامه قبلی شود. در سال ۲۰۱۸ ترامپ رسما از برجام خارج شد و اتحادیه اروپا نیز نتوانست اقدام قابل توجهی برای حفظ برجام صورت دهد.
وی همچنین با اشاره به فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت شش قطعنامه سازمان ملل گفت: من نمیخواهم بگویم این شش قطعنامه بیخاصیت و بیارزش بودند اما فاجعهای رخ نخواهد داد. ما با این قطعنامهها قبلا زندگی کردهایم و درباره آن مقداری بزرگنمایی شد. اتفاقات بد این قطعنامه این است که پرونده هستهای ایران را تبدیل به یک پرونده امنیتی میکند و ذیل فصل هفتم شورای امنیت قرار میِدهد. در حالی که در برجام این قطعنامه از ذیل امنیتی خارج شده بود. اتفاقات دیگر بازگشت تحریمهای تسلیحاتی است که دو سال پیش در اکتبر ۲۰۲۳ تمام شده بود. همچنین این قطعنامه میتواند زمینهسازی برای اعمال تحریمهای بیشتر بخصوص توسط آمریکا و اتحادیه اروپا ایجاد کند.
این استاد حقوق بینالملل تاکید کرد: با این حال تحریمهای شورای امنیت در مقایسه با تحریمهای یکجانبه آمریکا مساله خاصی نیست. تقریبا تمام بخشهای اقتصادی ما توسط تحریمهای یکجانبه آمریکا مختل شده بود و عملا رابطه اقتصادی موثری با اروپا نداشتیم. بنابراین بازگشت تحریمها مشکل جدید آنچنانی ایجاد نمیکند. نهایت این قطعنامهها میتواند زمینهسازی برای اقدام نظامی علیه ایران باشد که آن هم چهار ماه پیش اتفاق افتاد. لذا فاجعه جدیدی قرار نیست اتفاق بیفتد اما میتواند آثاری داشته باشد که خوب نیست. شاید این قطعنامهها بتواند توجیهی برای اقدامات نظامی احتمالی آمریکا علیه ایران در سالهای بعد باشد و در کوتاه مدت اتفاق نخواهد افتاد.
در ادامه این نشست، عطا بهرامی ـ پژوهشگر اقتصاد بینالملل ـ بیان کرد: وقتی ما درباره اقتصاد ایران صحبت میکنیم دو ساحت را باید ببینیم تا تصویر کلان ما چیده شود. یکی در داخل کشور و سیاستگذاری روشن داخلی است و بخش دوم محیط بینالملل است که در رفتار، منافع، فرصتها و تهدیدها موثر است. همه کشورها نیز در این میان برنده نیستند. به طور مثال از سال ۱۹۴۵ به این سو که نظام دوقطبی شکل گرفت همه کشورها در اتحاد با آمریکا برنده نبودند بلکه بعضیها مثل ژاپن و اروپای غربی و با تاخیر ۳۰ ساله کره جنوبی برنده بودند. چین از ۱۹۷۵ به این سو به آن پیوست و استفاده کردو الان هم دارد استفاده میکند. در سوی دیگر برخی همسایگان آمریکا از جمله مکزیک و کشورهای آمریکای جنوبی اولین قربانیان داستان رژیم بدهیها هستند که از همسویی با آمریکا برنده نبودند.
بهرامی: ترامپ به شدت هیجانزده است، هزینه کار ما را واقعا پایین آورده، برای آمریکا دشمنتراشی و فرصتها را کور میکند. در این فضا باید به الگوی توسعهی شدنی برسیم و در نظام چندقطبی که از ۲۰۱۷ شکل گرفته بقا پیدا کنیم.
وی خاطرنشان کرد: کشورهایی مثل ایران هم در سمت آمریکا تعریف میشدند اما عملا استفاده چندانی از آمریکا نبردند و در صنعت هرچه داشتند از بلوک شرق گرفتند. یک ابتکاراتی ناشی از جهشهای نفتی در دهه ۱۳۴۰ توسط دولتها انجام شد که نسبتا موفق بود.
به گفته بهرامی، ما در بعد داخلی از دهه ۴۰ یک سری ویروس را در اقتصاد منتشر کردیم که اقتصادمان را زمینگیر کرده است. یک عده ساقی جام زهر هستند. در دهه ۶۰ جام زهر را تحمیل کردند و در دورهای با نفت ۷۹ دلاری که عدد بسیار خوبی بود با جمعیت ۴۰ میلیونی و انتظارات پایین، گزارش دادند که پول نداریم که منجر به قطعنامه ۵۹۸ شد. آن سیاست از آن زمان تکرار میشود که با سیاست نه شرقی و نه غربی یک رژیم اقتصادی چندنرخی در ارز ایجاد کردیم که به تنهایی برای نابود کردن اقتصاد کفایت میکند و بدون اصلاح آن نمیتوان کاری کرد؛ چرا که بیماری هلندی را نهادینه میکند.
این پژوهشگر اقتصاد بینالملل با اشاره به نظام مجوزها و قیمتگذاری اظهار کرد: هر کاری که میتوان با آن اقتصاد را تخریب کرد انجام میدهیم. به طور نمونه در دهه ۶۰ که جمعیت حدود ۴۰ میلیون نفر است و ۷۰ درصد آن روستایی است و کشاورزان در لبنیات خودکفا بودند، پنیر دانمارکی وارد میکردیم. با این رویکرد کل مزیتهای شما ناکار میشود. در دهه ۷۰ که شوروی از بین رفته بود خواستیم به هژمونی آمریکا بپیوندیم که از نظر منطقی تنها دورهای بود که کار درستی انجام شد، به شرطی که به او بازی میدادند. البته باید محیط داخلی خوب مدیریت میشد که اینگونه نشد و ساختار تعدیل داخلی منجر به بازگشت تمام مشکلات دهه ۶۰ بود، اسم خصوصیسازی هم به آن اضافه شد و بلبشویی ایجاد کرد. کلی هم وام گرفتیم و باز هم نکول کردیم.
وی خاطرنشان کرد: در دهه ۱۳۸۰ یک رییسجمهور کاربلد به اسم کلینتون در آمریکا سر کار آمد. بدشانسی تاریخی آمریکا این بود که الگور رییسجمهور نشد و جورج بوش بر سر کار آمد که یک جنگی راه انداخت که هژمونی آنها را پایین کشید. دولت خاتمی با سقوط افغانستان در سمت راست و عراق در سمت چپ مواجه شد و به ما گفتند تو غیرقانونی رفتار میکنی. ایران در شرایط بالندگی بود نباید تمدید نامحدود NPT را میپذیرفت اما پذیرفت.
بهرامی با بیان اینکه ما در حال حاضر در محیط جهانی مشکلی نداریم و از وضعیت خوبی برخورداریم گفت: در هیچ نوعی از تحریم، کشورها همراهی نمیکنند. کشورهای خاصی که از نوع شرق هستند و منافع ضدهژمونی دارند. ترامپ به شدت هیجانزده است و هزینه کار ما را واقعا پایین آورده و در دشمنتراشی برای آمریکا موفق عمل میکند و در کور کردن فرصتها فوقالعاده کار میکند. اگر یک کشور باید ۱۰ سال بگذرد تا به جمعبندی برسد سیاست درست ضدآمریکایی چیست همین الان چین، برزیل، هند و ونزوئلا دارند به آمریکا نشان میدهند. در حالی که متحد آمریکا در جنوب آسیا فقط هند است و برای درگیری با چین به او نیاز داشتند اما در محصولات کشاورزی با هند وارد جنگ تعرفهای شدند.
این پژوهشگر اقتصاد بینالملل تصریح کرد: ما الان بیش از آنکه باید نگران اسنپبک باشیم باید یک اصلاحات ساختاری در اقتصاد کشور ایجاد کنیم. رانتهای چهارگانه شامل رانت ارز، رانت بانکی، رانت زمین و رانت انرژی را که اتفاقا در تجربه هدفمندسازی هم داشتهایم، انجام دهیم فرصتهای فوقالعادهای در نظام بینالمللی پیش روی ما است که از عباس میرزا تا کنون در اختیار نداشتهایم. به جای اینکه اصرار داشته باشیم قیمت انرژی را اصلاح کنیم بدون آنکه تبعات آن را ببینیم باید به جمعبندی برسیم که به الگوی توسعهی شدنی برسیم. در نظام چندقطبی که از ۲۰۱۷ شکل گرفته هم میشود بقا داشت و هم توسعه پیدا کرد.
در ادامه، مجید شاکری ـ تحلیلگر اقتصادی ـ با طرح این سوال که آیا ما تصمیم داریم از وضعیت فعلی خارج شویم یا میخواهیم به ایده دور زدن تحریم ادامه دهیم گفت: تراستی بالادست ما ایستاده، وزیر و وکیل عوض میشوند اما تراستی سر جایش است؛ زیرا قدرت و پول دارد. نظارتی هم بر آن نیست. الان دلار چند نرخ است، پس یک قدرت بسیار بالایی برای بازار دلار در ایران وجود دارد که خیلی وقتها برای تراستی میصرفد که زیرساخت در داخل ایران بخرد. شما با یک سهام خصوصی جدید مواجهید که با پول مردم برای خودشان زیرساخت میخرند. در این وضعیت ساختار سیاسی و حکمرانی شما دچار مساله میشود.
شاکری: اروپا در جریان اسنپبک خیلی نیاز داشت که دو بار شلیک کند که هم یک امتیاز را به آمریکا و اسرائیل بدهد و هم بتواند خودش را در پرونده نگه دارد. اما زورش نمیرسید از پروندههایی که از محدوده منافعشان تا حدی فاصله دارد حمایت کنند.
وی افزود: مکانیسم ماشه زیاد مهم نیست اما چرا اینقدر نگران آن هستیم؟ به این خاطر که مکانیسم ماشه و نقطهای که اروپاییها عملا از پرونده ایران برای همیشه از پرونده ایران خارج شدند نقطهی طلاق است. ما آنها را طلاق ندادیم، آنها ما را طلاق دادند. در نقطهای که ممنوعیت پروازهای مستقیم ایران به اروپا ایجاد شد کمکم ارتباطات غربیها با ما کاهش پیدا کرد طلاق عاطفی رخ داد و فعالسازی مکانیسم ماشه مهر طلاق بود. فعالسازی مکانیسم ماشه خیلی برای اروپاییها دردناک بود به این دلیل که در آخرین مهلت آن را فعال کردند. برای گرفتن امتیاز از ایران به ازای فعال نکردن مکانیسم ماشه کوشیدند. بزرگترین اشکال مکانیسم ماشه برای اروپا این بود که تیر را برای یک بار شلیک میکرد و وقتی آن را میزد دیگر چیزی نداشت.
این تحلیلگر اقتصادی تاکید کرد: اروپا در جریان اسنپبک خیلی نیاز داشت که دو بار شلیک کند که هم یک امتیاز را به آمریکا و اسرائیل بدهد و هم بتواند خودش را در پرونده نگه دارد. اما زورش نمیرسید از پروندههایی که از محدوده منافعشان تا حدی فاصله دارد حمایت کنند. مهم نیست معنای بالقوه ما برای اروپا چیست یا اینکه قبلا چهکار میکردیم. مهم این است که آنها ضعیف شدهاند و ناچارند پروندههای بیاهمیتتر را به ازای پروندههای مهمتر فدا کنند.
شاکری با اشاره به نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه یا حمله به دوحه گفت: آدم از این اتفاقات تعجب میکند و به نظر میرسد یک دنیای جدید در حال شکلگیری است که برای ما فرصت است؛ اگر انتخاب کنیم این یک پرونده است و من انتخاب میکنم که در این پرونده با فلان قدرت کار کنم. شاید در پرونده دیگری تصمیم بگیرم با قدرت دیگری کار کنم، ایرادی ندارد. اما در هر پرونده انتخاب میکنم، نه توازن. نمیگویم من با هیچکس کار نمیکنم یا با همه کار میکنم.
وی یادآور شد: ایرانیها اینطور هستند که مثلا درخصوص سرمایهگذاری در چابهار به هندیها، چینیها، روسها و حتی صربها پیشنهاد میدهند و خیال میکنند اینگونه کارشان تضمین میشود. بنابراین به همه پیشنهاد میدهند که هیچکس نمیآید. در مقابل پاکستانیها مشخصا با چینیها یک حوزه را بستند و در یک حوزه جدید با آمریکاییها توافق میکنند. حتی ترامپ را برای جایزه صلح نوبل هم کاندیدا میکنند. ما نه انتخاب میکنیم و نه تصمیم میگیریم که کار سخت میشود.
به گفته شاکری، هیچ دلیل فنی ندارد با تراستیها کار کنیم و نفتمان را غیررسمی بفروشیم. من تحریمها را میشناسم اما بنا نیست کاری انجام دهیم. ما بناست پس از مرگ برجام درباره این حرف بزنیم که ۱۰ سال پیش فلانی چهکار کرد. یا مثلا درباره این حرف میزنیم که فلانی گفت برجام خسارت محض است. اصلا برای آمریکاییها این مسائل مهم نیست. در جلسه معروفی که امارات، عربستان و روسیه با هم تفاهم میکنند برای خروج آمریکا از برجام، اصلا در اختیار ما و رفتارهای ما نیست، بلکه مربوط به بازی بزرگتری است. ما باید بپذیریم که کنشگر و واکنشگر مهمی هستیم و به سراغ واقعگرائی بیرحمانه و قاپیدن فرصتها برویم.
انتهای پیام
نظرات