• دوشنبه / ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ / ۲۱:۲۵
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 1404051308136
  • خبرنگار : 71661

«مدیریت سه‌جانبه اروپا»؛ طرح آلمان برای کنترل ناتو و اتحادیه اروپا

«مدیریت سه‌جانبه اروپا»؛ طرح آلمان برای کنترل ناتو و اتحادیه اروپا

توازن قدرت در اروپا دچار یک تغییر راهبردی شده و تمرکز فزاینده ایالات متحده بر منطقه ایندوپاسیفیک، آلمان را به محور جدید معماری امنیتی اروپا بدل کرده است.

به گزارش ایسنا، رسانه تحلیلی آمریکایی در مقاله‌ای به بررسی دگرگونی‌های جاری در ساختار ناتو و نقش فزاینده آلمان در معماری امنیتی قاره اروپا پرداخته و تأکید دارد که روابط آمریکا با متحدان اروپایی خود در ناتو در نقطه‌ای حساس قرار گرفته؛ امری که عمدتاً از جابه‌جایی توازن قدرت و تمرکز واشنگتن بر منطقه ایندوپاسیفیک ناشی شده است.

بر اساس گزارش «ریل کلیر دیفنس»، دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور ایالات متحده سیاستی موسوم به «بی‌تفاوتی ملایم» نسبت به اروپا در پیش گرفته که به فشار بر کشورهای اروپایی برای تقویت توان دفاعی‌شان انجامیده، اما فاقد راهبردی جامع برای آینده روابط فراآتلانتیک بوده است. این خلأ راهبردی سبب شده ناتو عملاً در برابر تحولات درون‌اروپایی منفعل بماند و مسیر تحول در اتحاد ناتو را کشورهای اروپایی - به‌ویژه آلمان - تعیین کنند.

این مقاله توضیح می‌دهد که آلمان در تلاش است با جلب مشارکت پاریس و لندن، ساختار جدیدی برای امنیت اروپا طراحی کند که آن را «مدیریت سه‌جانبه اروپا» می‌نامد. این ساختار، ناتو را به ۲ بخش مرکز و پیرامون تقسیم می‌کند و کشورهای مرزی شرقی به حاشیه رانده می‌شوند. در صورت تحقق این تحول، آلمان قادر خواهد بود معماری امنیتی اروپا را با هدف تمرکز بیشتر بر اتحادیه اروپا هماهنگ کرده و رهبری نظامی را نیز در کنار سلطه اقتصادی‌اش در اختیار گیرد.

رسانه آمریکایی تأکید دارد که این تغییرات پیامدهای مهمی برای آینده ناتو دارد؛ به‌ویژه در شرایطی که باید با آنچه «تهدید فزاینده» روسیه و «تهدید» پکن، تهران و پیونگ‌یانگ می‌خواند، مقابله کند. این در حالی است که منافع صنایع آلمان که به بازار چین وابسته‌اند، می‌تواند بر تصمیم‌گیری‌های درونی ناتو تأثیر بگذارد. پرسش اصلی این است که آیا مدل سه‌جانبه پیشنهادی آلمان، باعث شکاف در اتحاد ناتو خواهد شد یا نه، به‌ویژه در قبال کشورهای شمال‌شرق اروپا که در برابر تهدیدات روسیه آسیب‌پذیرترند.

این مقاله معتقد است که چنین شکافی در اروپا ناشی از فقدان یک راهبرد روشن از سوی واشنگتن است. دولت ترامپ به‌درستی بر لزوم افزایش بودجه دفاعی اروپا پافشاری کرده، اما چشم‌اندازی برای نقش اروپا در رقابت جهانی با چین و روسیه ارائه نداده است. در نتیجه، ناتو که زمانی عامل تقویت‌کننده قدرت آمریکا بود، اکنون در معرض  پوچی و بی‌معنایی قرار گرفته و می‌تواند به ابزاری برای آلمان جهت طراحی ساختار امنیتی جدیدی در اروپا تبدیل شود.

این پایگاه تحلیلی معتقد است یک عامل اساسی در این تغییرات، بازگشت عوامل سنتی ژئوپلیتیکی به صحنه اروپا پس از جنگ سرد است؛ از جنگ‌های بالکان گرفته تا تصرف کریمه در ۲۰۱۴ و جنگ دوم اوکراین در ۲۰۲۲. نویسنده می‌نویسد که تلاش پوتین برای بازگرداندن روسیه به مرکز قدرت اروپا و دستیابی به توافق با آلمان، بخش مهمی از تحولات اخیر را تشکیل می‌دهد. در این راستا، چگونگی سیاست‌گذاری آلمان در قبال روسیه، تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر آینده امنیت قاره خواهد داشت.

این مقاله سپس به این پرسش می‌پردازد که سرنوشت حضور آمریکا در اروپا چه خواهد شد و روابط آلمان با روسیه و چین چگونه پیش خواهد رفت. در دوران جنگ سرد، آلمان خط مقدم ناتو بود و پایگاه‌های متعدد نظامی آمریکا در آن کشور مستقر بودند. این وضعیت آلمان را به یک قدرت فراآتلانتیک بدل کرده بود.

اما حالا روابط برلین و واشنگتن تغییرات بنیادینی را تجربه کرده است. پس از سفر «فریدریش مرتس» صدراعظم آلمان به کاخ سفید، آلمان به‌عنوان شریک برتر اروپایی آمریکا مطرح شده، در حالی که مرتس پیش‌تر خواستار استقلال بیشتر اروپا از ایالات متحده شده بود. آلمان با تعهد به تجدید قوای نظامی خود، از جمله ایجاد یک لشکر دفاع سرزمینی، در مسیر بازیابی صنعت دفاعی‌اش قرار دارد. در صورت اجرای مقررات جدید اتحادیه اروپا مبنی بر تولید داخلی تسلیحات، آلمان (و تا حدی فرانسه) بیشترین بهره را خواهند برد.

این گزارش همچنین به گرایش بلندمدت آلمان برای دستیابی به استقلال از ایالات متحده اشاره دارد. گرچه این هدف هرگز به‌صراحت بیان نشده، اما در سیاست‌های پساجنگ سرد برلین، از جمله در تلاش برای تعمیق همکاری‌ها با روسیه و چین، مشهود بوده است. پروژه نورد استریم و روابط نزدیک «آنگلا مرکل» صدراعظم پیشین آلمان با مسکو، بخش‌هایی از این روند محسوب می‌شوند. اگر روسیه به اوکراین حمله نمی‌کرد، ائتلاف برلین–مسکو ممکن بود کامل شود و روسیه به تأمین‌کننده اصلی انرژی اروپا بدل گردد.

نویسنده سپس تأکید می‌کند که روابط آلمان و چین شاخص مهم‌تری از رویکرد آلمان در قبال آمریکا محسوب می‌شود. پانزده سال پیش از سال ۲۰۲۴، چین شریک اول تجاری آلمان بود، تا این‌که آمریکا در آن سال جایگاه نخست را کسب کرد. با فشارهای تعرفه‌ای دولت ترامپ و تلاش چین برای جبران کاهش صادراتش به آمریکا، حفظ روابط اقتصادی با پکن برای برلین وسوسه‌انگیز بوده است. موضع اتحادیه اروپا مبنی بر «کاهش ریسک» در روابط تجاری با چین – به‌جای قطع کامل زنجیره تأمین – خط قرمز نهایی برلین به‌نظر می‌رسد.

این رسانه معتقد است که نابسامانی فعلی در روابط فراآتلانتیک، تنها ناشی از نبود راهبرد در دولت ترامپ نیست، بلکه بازتاب واگرایی منافع ملی آلمان با آمریکاست. آلمان در حال ایجاد گزینه‌هایی برای آینده‌ای است که در آن آمریکا بیش از پیش در ایندوپاسیفیک درگیر باشد. به اعتقاد نویسنده، پاسخ به این ابهامات نیازمند شفافیت از سوی برلین و بازنگری از سوی واشنگتن است؛ بازنگری در چگونگی تعامل با اقتصاد اول اروپا، و نگاهش به کشورهای عضو ناتو، به‌ویژه کشورهای شمال‌شرق اروپا که مستقیماً با تهدید روسیه مواجه‌اند.

در پایان، رسانه تحلیلی آمریکایی هشدار می‌دهد که آزمون اصلی روابط آلمان و آمریکا در عرصه اقتصاد خواهد بود؛ جایی که واشنگتن خواهان قطع روابط با چین است، اما برلین تنها به دنبال کاهش ریسک است، نه خروج کامل. این مسئله، بیش از موضوع نحوه تعامل با روسیه، آینده روابط فراآتلانتیک و نقش آلمان در اروپا را شکل خواهد داد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha