• جمعه / ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ / ۱۴:۲۸
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 1404061408188
  • منبع : روابط عمومی برنامه

مهراب قاسم‌خانی:

بدون آنکه بدانیم چرا، «شب‌های برره» تمام شد!

بدون آنکه بدانیم چرا، «شب‌های برره» تمام شد!

مهراب قاسم‌خانی ناگفته‌هایی از زوایای پنهان سانسور در فیلم و سریال‌ها از جمله «شب‌های برره» را مطرح کرد.

به گزارش ایسنا، مهراب قاسم‌خانی خاطراتش از سانسورهای «شب‌های برره» را اینطور تعریف کرد: یک عکس از خودم با سبیل به دیوار زده بودم و اسمش را قاسم خان دماغ کوفته گذاشتم، گفتند توهین است! یک واژه داشتیم به نام «حمام فینگ»؛ گفتند توهین به حمام است! عکس رضاشاه را هم بالای میز زده بودیم. این تصویر دو سه قسمت نشان داده شد، اما بعد گفتند دیگر تکرار نشود. حتی گفتند کادر را طوری ببندید که فقط پایین عکس دیده شود و سرش مشخص نباشد. بعدتر هم گفتند کلاً آن را حذف کنید. هر روز برایمان یک سورپرایز جدید بود!

بدون آنکه بدانیم چرا «شب‌های برره» تمام شد!

وی که در برنامه «ساطور» با اجرای منصور ضابطیان حاضر شده بود، درباره به پایان رسیدن «شب‌های برره» گفت: از اخبار شنیدیم که اعلام کردند سریال تمام شده است. در خانه بودیم که همسرم زنگ زد و گفت: «سریال تموم شد!» هیچ‌کس به ما خبر نداده بود. حتی مدیران زنگ زدند و پرسیدند: «تو چیزی شنیدی؟» و وقتی گفتم نه، گفتند: «ما هم نمی‌توانیم چیزی بگوییم». به این ترتیب سریال نصفه ماند و دیگر بازپخش نشد. دقیقا هم نفهمیدیم مشکل مربوط به چه بود؟

قاسم خانی با بیان اینکه من نمی‌توانم بگویم به‌طور کلی با سانسور مخالفم، اظهار کرد: به نظر من دو نوع سانسور وجود دارد؛ سانسوری که با هدف حفاظت از جامعه انجام می‌شود، مثل جلوگیری از تشویق به خشونت، تروریسم یا کودک‌آزاری. با این نوع موافقم. اما سانسوری که برای حفظ قدرت است، نه برای حفاظت از جامعه. این نوع، نشانه‌ اقتدار و قدرت نیست؛ نشانه‌ی ضعف است. از عدم اعتمادبه‌نفس می‌آید. یعنی تو فکر می‌کنی در گفتگوی آزاد می‌بازی. من نمی‌خواهم حرفم سانسور شود؛ دوست دارم در گفت‌وگویی آزاد حضور داشته باشم.


زمان نوشتن مدام به خودم می‌گویم این را ننویسم، آن را ننویسم

قاسم خانی ادامه داد: از این چیزهای عجیب زیاد داشتیم. همین‌ها باعث می‌شود وقتی داری می‌نویسی، مدام فکر کنی: «این را ننویسم، آن را ننویسم...» یکی از آسیب‌های سانسور این است که تصویری غلط و غیرواقعی به جامعه می‌دهی. انگار به‌جای اینکه آینه جلویشان بگذاری، برایشان کارت‌پستال می‌فرستی. فقط بخش‌های قشنگ را نشان می‌دهی. آسیب دیگرش به خود هنرمند برمی‌گردد. ذهنش دچار خودسانسوری می‌شود؛ حتی در جاهایی که اصلاً نیازی به سانسور نیست. خودم در جلسات نویسنده‌ها گاهی حس می‌کنم ناظر کیفی درون خودم هستم! دائم با خودم می‌گویم: این که نمی‌شود، نه، آن هم نه و می‌دانم حتی نیتی هم پشت آن جمله نیست، ولی باز سانسورش می‌کنم... من دیگر سمت قصه‌ای نمی‌روم که بدانم ممکن است برایم مسئله‌ساز شود. احتمالاً چیزی می‌نویسم که برای جامعه تابو نباشد.

این فیلمنامه‌نویس تصریح کرد: راستش من هیچ‌وقت اعتقاد نداشتم که یک اثر هنری، در جنس کاری که ما انجام می‌دهیم یا حتی در هر ژانری، بتواند آن‌قدر تأثیرگذار باشد که بنیان چیزی را به هم بزند. مثلاً شب‌های برره چه تأثیری داشت؟ نهایتاً این بود که مردم دو سه ماه «بیده» گفتند. یا مثلاً واژه‌ی «پاچه‌خواری» مدتی ماند، که خب خوب شد ماند، چون جایگزین خوبی بود. ولی در نهایت هم تمام شد. تأثیر کار ما در همین حد بود. با این ‌حال هنوز هم پخشش نمی‌کنند. فیلم «آدم‌برفی» را سال‌ها پخش نکردند. بعد که اکران شد، چه اتفاقی افتاد؟ هیچ چیز! هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. فقط یک حساسیت بی‌مورد ایجاد کردند.

ذائقه‌ی کمدی مخاطب از دست رفته

وی با بیان اینکه من خودم هیچ‌وقت ادعای تأثیرگذاری نداشتم و حتی فکر نمی‌کنم نزدیکش هم باشم، در پایان گفت: کار ما یک شوخی است که تمام می‌شود. تأثیری که دلم می‌خواهد بگذارم این است که ذائقه‌ی کمدی مخاطب بهتر شود؛ به چیزهای شریف‌تر بخندد. اما حالا فضا آن‌قدر از دست رفته که دیگر نمی‌توانیم تأثیر بگذاریم. فکر می‌کنم چیزهایی که به نظر من بامزه است، شاید امروز برای مردم خنده‌دار نباشد. آن‌ها ترجیح می‌دهند به چیزهای دیگری بخندند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha