• یکشنبه / ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ / ۱۲:۱۶
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404061609341
  • خبرنگار : 71486

نبوی: اولویت اول اسرائیل تجزیه ایران است

نبوی: اولویت اول اسرائیل تجزیه ایران است

یک فعال اصلاح طلب معتقد است که اسرائیل در حمله به ایران سه راهبرد را در نظر داشته است.

به گزارش ایسنا، بهزاد نبوی از فعالان طیف اصلاحات، در گفت وگو با روزنامه اعتماد درباره مسائل مختلفی صحبت کرده است.

مشروح صبحت‌های او به شرح زیر است:

از منظر داخلی مهم‌ترین عامل یا عواملی که باعث بروز جنگ ۱۲‌روزه شد کدام موارد هستند؟

ریشه‌های بروز جنگ ۱۲‌روزه سیاست‌های بلندمدت ایران است که به دلیل شرایط فعلی کشور صلاح نمی‌دانم، نبش قبر کرده و به آنها بپردازم. اما عملکرد مردم ایران در قبال این تهاجم ددمنشانه به‌شدت مورد تایید من است. به خصوص عملکرد نیروهای مسلح، واکنش مردم در عدم پاسخگویی به اهداف و خواسته‌های دشمنان و عملکرد دولت در رتق و فتق امور کشور در دوره بحران قابل قبول است.

انتخابات‌های ایران طی سال‌های اخیر با کاهش مستمر مشارکت همراه بوده است. تا چه اندازه این کاهش مشارکت‌های عمومی، باعث طمع دشمنان در حمله به ایران شده است؟ اهمیت این موضوع زمانی برجسته می‌شود که بدانیم پیش از این در دهه ۷۰ خورشیدی مشارکت بالای مردم در انتخابات دوم‌خرداد ۷۶ باعث از دستور کار خارج شدن پروسه حمله به ایران شد. 

اسراییل در حال حاضر به خصوص با توجه به مشکلاتی که برای مناطق نفوذ ایران در منطقه ایجاد شده به ترتیب اولویت، ۳هدف کلی را در مواجهه با ایران دنبال می‌کند. قبل از ذکر این موارد لازم است اشاره کنم این صحبت‌ها بر اساس تحلیل‌های شخصی من است نه اطلاعات مستند و رسمی. در واقع اطلاعات موثقی از جزییات این موضوعات ندارم. اما معتقدم اولویت اول اسراییل از حمله به ایران، تجزیه ایران، اولویت دوم، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و نهایتا عدم دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای است. در مورد هدف سوم، اروپا و امریکا هم با اسراییل همسو هستند. اما در دو هدف دیگر یا همسویی وجود ندارد یا اختلاف نظرهایی میان آنها (اسراییل و امریکا و اروپا) به چشم می‌خورد. البته نمی‌توان انکار کرد که کاهش مشارکت مردم در انتخابات ایران و مواردی مانند آن، اسراییل را به سمت این اشتباه راهبردی کشاند که انتقادات عمومی و نارضایتی‌های داخلی، می‌تواند سبب همسویی مردم با نتانیاهو شود! اما اینکه آیا موضوع کاهش مشارکت مردم در انتخابات و در دیگر بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی دلیل اصلی جنگ اسراییل علیه ایران است ؟ معتقدم که اینگونه نیست و دلایل دیگری هم در این میان وجود دارد.

این روزها یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که افکار عمومی ایرانیان را درگیر ‌کرده این است که آیا جنگ ایران و اسراییل خاتمه پیدا کرده یا نه؟ به عبارت دیگر آیا راهبردهایی که حاکمیت ایران اتخاذ کرده باعث کم شدن سایه جنگ می‌شود یا نه؟

به نظر من هم هنوز جنگ تمام نشده است. یکی از دلایلی که به پرسش ابتدایی شما پاسخ ندادم همین مساله است. اما با سیاست‌های مدبرانه می‌شود از تکرار مشکلات جلوگیری کرد. به عنوان مثال نجنگیدن با همه دنیا و ارزیابی صحیح توانایی‌های خودمان مهم است. برخی اظهارات عجیب و هزینه‌ساز مانند اینکه قرار است ترامپ را ترور کنیم، نیویورک را بمباران می‌کنیم یا کاخ سفید را تبدیل به حسینیه خواهیم کرد! نتیجه‌ای جز بی‌اعتمادی مردم و افزایش هزینه‌های کشور ندارد. برای رفع این مشکلات مهم‌ترین راهبرد، همانی است که در همه گفت‌وگوهای قبلی بر آن تاکید می‌کنم و آن تجدیدنظر در سیاست‌های خارجی کشور است. از این طریق است که می‌توانیم مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را هم حل کرده و در مسیر تنش‌زدایی و رشد گام‌ برداریم.

بسیاری از دشمنان ایران تصور می‌کردند به دلیل افزایش نارضایتی‌های عمومی و گسترش انتقاد از سیستم سیاسی، بلافاصله پس از آغاز جنگ، مردم بیرون می‌ریزند و فضایی برای سقوط جمهوری اسلامی فراهم می‌شود. اما ایرانیان در یک کنشگری عجیب پشت تمامیت ارضی و کشور ایستادند. در مواجهه با این رفتار مردم چه باید کرد؟

مهم‌ترین تقدیری که باید از مردم صورت گیرد، حل مشکلات اقتصادی و معیشتی آنها از طریق تجدید نظر در سیاست‌های حوزه خارجی است. به اعتقاد من این مهم‌ترین ضرورت و مساله است. 

برای حل مشکلات به پارادایم شیفت‌هایی نیاز است. اخیرا موضوع تغییر بنیادین از سوی مقامات مطرح شده است. اگر قرار باشد اصلاح پارادایمی صورت گیرد این اصلاحات در کدام بخش‌ها باید صورت گیرد؟

پاسخ به این پرسش را در سوال قبلی دادم. اصلاحات سیاسی، گسترش آزادی‌ها، رفع فیلترینگ و... مسائل مهمی هستند اما اصلی‌ترین مطالبه مردم حل مساله اقتصاد و معیشت است. این مطالبه همه اقشار مردم است و یک مطالبه فراگیر محسوب می‌شود. برای شما از چین مثال می‌زنم. چین کشوری است که از انقلاب آن چیزی جز استبداد و دیکتاتوری باقی نمانده است. حاکمیت این کشور توانسته حدود ۱.۵میلیارد چینی را با توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت رفاهی مردم راضی نگه دارد. با وجود اینکه در چین استبداد و دیکتاتوری وجود دارد و آزادی‌های قابل توجهی به مردم داده نمی‌شود، اما چون سیستم توانسته شکم مردم را سیر کند و به نیازهای ضروری آنها پاسخ دهد و سطحی از رفاه را تدارک ببیند، مردم در مقابل حاکمیت نایستاده‌اند. 

شما تجربه حضور در ساختارهای اجرایی را در دولت شهید رجایی داشته‌اید. این روزها برخی طیف‌های تندرو با ادبیات هتاکانه و فحاشی در خصوص دولت و رییس‌جمهور صحبت می‌کنند و از عدم کفایت سیاسی رییس‌جمهور می‌گویند. این فضا را چطور تحلیل می‌کنید؟ آیا در یک چنین فضایی دولت می‌تواند رشد اقتصادی را محقق کند؟

معتقدم این نوع رفتارها تصنعی است و جریانات تندرو برای اینکه عقب نیفتند روی آن مانور می‌کنند. معتقدم حتی در این مجلس هم بابت عدم کفایت و عزل رییس‌جمهور توفیقی نخواهند یافت و کلیت مجلس، هرگز پاسخ مثبتی به آنها نمی‌دهد. این رادیکال‌ها می‌خواهند از قافله عقب نیفتند، بنابراین به چهره دولت چنگ می‌کشند. علی‌القاعده برخی مسوولان که به راحتی در زمان بیانیه دادن گروه‌های سیاسی اعلام نظر کرده و گروه‌های سیاسی را تهدید می‌کنند، در چنین مواردی که یک فرد یا جریان رییس‌جمهور کشور را عامل موصاد خطاب می‌کند! هم باید ورود کرده و واکنش نشان دهند. من معتقد به خفه کردن صدای منتقدان نیستم اما صحبت‌هایی از این دست که «رییس‌جمهور عامل موصاد است»، موضوعی نیست که به راحتی بتوان از کنار آن گذشت. اگر اسناد و مدارکی وجود دارد باید ارایه شود و در غیر این صورت لازم است با تهمت‌زنندگان برخورد قانونی شود.

به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات اشاره کردید، در مورد بیانیه اخیر اصلاح‌طلبان از قول شما اظهارات متناقضی مطرح شده. من شخصا بلافاصله پس از بیانیه با شما صحبت کردم و نظر شما را جویا شدم. اما خوب است برای مخاطبان هم درباره این بیانیه صحبت کنید.

در مورد بیانیه اصلاح‌طلبان نظرم را گفتم. دیدم انصاف‌نیوز از قول من مطلبی را منتشر کرده که درست نبود. خواستم تکذیبیه‌ای منتشر کنند که البته انجام شد. من با بیانیه جبهه اصلاحات عمدتا به دلیل وارد کردن مسائل سیاست داخلی در بحث سیاست خارجی و به دلایلی که در پاسخ‌های قبلی به شما گفتم موافق نبودم. معتقدم این مسائل باید از طریق گفت‌وگوهای خصوصی با مسوولان حل و فصل شوند. جبهه اصلاحات اقداماتی را هم در این زمینه (گفت‌وگو با مسوولان) صورت داده و همچنان نیز پیگیری می‌کند. اما در عین حال با بخشی از بیانیه که بسیاری از افراد انتقاد داشتند، همسو بودم. نه تنها همسو بودم بلکه نظراتی تندتر از جبهه اصلاحات نیز داشتم. منتقدان به بیانیه اصولا دودسته هستند. دسته‌ای ضمن پذیرش اصل مطالب و محتوای بیانیه، نسبت به زمان طرح بیانیه انتقاد دارند. با یکی از افراد که صحبت کردم این نظر را داشت که چرا تعلیق غنی‌سازی در قبال رفع تحریم جابه‌جا نشده است. یعنی گفته نشده ابتدا باید رفع تحریم صورت گیرد بعد ایران اقدام به تعلیق غنی‌سازی کند! ممکن است مطالبه درستی باشد. شخصا به این موضوع توجه نکرده بودم، اما این دوستان استدلال داشتند که بهتر است اینگونه طرح مساله می‌شد. بنابر این طیفی از منتقدان اصل بیانیه را قبول دارند اما به لحن و زمان بیانیه انتقاداتی دارند. البته به نظرم افرادی که در چهارچوب تشکل‌های اصلاح‌طلب کار می‌کنند باید این مسائل را خصوصی و در جلسات غیرعلنی در اختیار جبهه قرار دهند. دسته دوم تندروهای جنگ‌طلب داخلی و نفوذی‌های سیاسی هستند. نباید از نفوذی‌های سیاسی غفلت کرد. طیف‌هایی که نمی‌خواهند مشکلات کشور حل شود و مدام بر طبل جنگ می‌کوبند. این دسته بر دولت انتقاد می‌کنند چرا با امریکا مذاکره کرده و قصد داری در آینده هم مذاکره کنی؟!

صحبت از بحث مذاکره با آمریکا شد که این روزها حسابی گرم است. شما چه نظری درباره اصل مذاکره با امریکا، چه مذاکراتی که قبل از جنگ ۱۲‌روزه صورت گرفت و چه مذاکراتی که پس از آن انجام شد، دارید؟

به نظر من مذاکره با امریکا قبل از جنگ ۱۲‌روزه منطقی بود و تلاش برای گفت‌وگو با امریکا در آینده هم عاقلانه است. مذاکره با اروپا هم باید ادامه یابد. در عین حال باید مراقب باشیم که مکانیسم ماشه به کشورمان تحمیل نشود. اینها همگی به ضرر کشور و مردم ماست.

آقای نبوی ما شاهد نوع خاصی از برخوردهای دوگانه در خصوص موضوعات مختلف در کشور هستیم. مثلا جبهه اصلاحات بیانیه‌ای می‌دهد و دامنه وسیعی از انتقادات در خصوص آن مطرح می‌شود و حتی برخی مسوولان قضایی تهدید به برخورد قضایی می‌کنند اما در عین حال تندترین تهمت‌ها و هتک حرمت‌ها و فحاشی‌ها علیه شخص رییس‌جمهور و دولت صورت می‌گیرد اما هیچ صدایی از مقابله قانونی به گوش نمی‌رسد. این برخوردهای دوگانه را چطور می‌توان تحلیل کرد؟

چند روز قبل از صدور بیانیه، بارها با مسوولان ذیربط درباره موضوعات مورد نظر مردم دیدار کردم . مسوولان دیدگاه‌های متفاوتی با برخی اظهارات که در رسانه‌های گروهی از قول آنها مطرح می‌شود، داشته و دارند. شخصا امیدوارم دیدگاه اصلی مسوولان کشور همانی باشد که در جلسات با اعضای جبهه اصلاحات مطرح می‌کنند. معتقدم برخی موضوعات مهم را می‌توان در گفت‌وگوهای فی‌مابین و به شکل خصوصی حل کرد.

اگر قرار باشد مهم‌ترین مطالبات مردم دسته‌بندی شوند، اولویت‌ها متعلق به کدام مطالبات است؟

در جبهه اصلاحات کارگروهی با نام رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی و حفظ حقوق شهروندی تشکیل شده است. این کارگروه تلاش می‌کند مطالبات مردم در این زمینه‌ها را پیگیری کند. جلسات مختلفی با مسوولان برگزار می‌شود و مطالبات جبهه منتقل می‌شود. من خودم در برخی از این کمیته‌ها حضور دارم. اما معتقدم مشکلات اصلی مردم این موارد نیستند. هرچند این موارد هم ذیل درجات بعدی مطالبات مردم قرار می‌گیرند. مشکل اصلی مردم که بقای کشور و سیستم سیاسی هم در گروی آن است، حل مشکلات اقتصادی و معیشتی است. مساله‌ای که حل آنها می‌تواند کشور را به سمت جلو هدایت کرده و عدم توجه به آنها، جمهوری اسلامی را دچار مشکلات جدی کند.

در جلساتی که با مسوولان رده‌بالای کشور برای حل مشکلات داشتید تا چه اندازه دیدگاه مسوولان را برای تغییر پارادایم و حل مشکلات جدی دیدید؟ آیا اراده تغییر در مسوولان وجود دارد؟

من رویکرد مسوولان را در کل مثبت دیدم. تا جایی که ما ارتباط داریم، مسوولان دیدگاه‌های مثبتی برای تغییر پارادایم‌ها دارند. در پایان از شما نیز تشکر می‌کنم که این فرصت را برای بیان برخی موضوعات برای بنده فراهم کردید.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha