به گزارش ایسنا، در یادداشت حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانیپور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که تحت عنوان «جنگ غزه، امتحان بزرگ انسانها در جهان معاصر» در این پایگاه خبری ـ تحلیلی منتشر شده، آمده است:
ابتدا وظیفه میدانم در کنار همه برادران و خواهران خود در جای جای جهان، بار دیگر حمایت خود را از ملت فلسطین ابراز نموده و نسل کشی و توحش بی حد و حصر رژیم اشغالگر و نامشروع صهیونیستی را محکوم نمایم. این جنایت قابل توصیف نیست اما قابل تحلیل است.
در روایت سازی رسانهها و منابع صهیونیستی و غربی تلاش میشود از عملیات طوفان الاقصی به عنوان نقطه آغاز بحران یاد شود. همچنین، برخی منابع خبری و رسانهای در کشورهای مسلمان نیز اصرار دارند بدون توجه به ریشه ها و زمینه های وقوع این حجم از قساوت و جنایت در نوار غزه، روایتگری خود از این فاجعه را از هفتم اکتبر 2023 میلادی آغاز کنند.
در همین ابتدا، تاکید میکنم روایتگری و توصیف حوادث تلخ امروز نوار غزه بدون تسلط بر ابعاد شکل گیری رژیم نامشروع صهیونیستی در سال 1948 میلادی و سالهای پس از آن به ویژه سالهای اخیر، ناممکن خواهد بود. طوفان الاقصی، نقطه آشکارساز خشم و غیرت فلسطینیانی بود که سالها مورد ظلم و تجاوز رژیم صهیونیستی و حامیان آن قرار میگرفتند.
دلیرمردان و زنانی که تنها جرم آنها از دید واشنگتن و تل آویو، تسلیم ناپذیری در برابر اشغال سرزمین و تعرض به تمدن، اصالت و تاریخشان بوده است. مگر میتوان نگارش تاریخ فلسطین را از سال 2023 میلادی آغاز کرد؟ ما با سلسله جنایاتی رو به رو بودهایم که محصول آنها شهادت صدها هزار فلسطینی در طول تاریخ و آوارگی میلیونها نفر از آنها در جای جای دنیاست.
پس ابعاد ماجرا هم به لحاظ توصیفی و هم به لحاظ تحلیلی گسترده است. علاوه بر این، از منظر فلسطینیان عملیات هفتم اکتبر یک اقدام پیشگیرانه بود. براساس اسناد موجود، رژیم صهیونی مدتی بود که نقشه تصاحب کامل سرزمین فلسطین را در سر داشت و مقدمات آن را فراهم نموده بود و مردم فلسطین تلاش داشتند که با عملیات هفتم اکتبر مانع از تحقق این نقشه شوم شوند.
سخنان اخیر مسئولین رژیم نیز که آشکارا از سرزمین موعود و اسرائیل بزرگ سخن میگویند، موید این امر است. در همین جا به مخاطبان عزیز توصیه میکنم که نگاه تاریخی خود را نسبت به ریشههای منازعه در فلسطین تقویت کنند. تحولات خونین دو سال اخیر در نوار غزه منجر به بیداری جهانی در قبال مسئله فلسطین و تمرکز ملتهای منطقه و دنیا بر ابعاد تاریک این پرونده شد.
من به صورت عامدانه از کلید واژه ابعاد تاریک استفاده می کنم زیرا اساسا جریان رسانه ای و تبلیغاتی غرب و رژیم صهیونیستی اجازه تمرکز بر این ابعاد و واقعیات را تا قبل از آن به افکار عمومی نمیداد. اما اکنون دشمنان مردم فلسطین دیگر قدرت تمرکززدایی از ریشهها، متعلقات، وقایع تاریخی، روندهای اجتماعی و بروندادهای منطقه ای ـ فرامنطقهای مسئله فلسطین را ندارند.
در کشورهای غربی که خود را ظاهرا حامی آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات، قلمداد میکنند، انتقاد از جنایات رژیم صهیونیستی جرم انگاری شده و بسیاری از دانشجویانی که در ایالات گوناگون آمریکا و کشورهای اروپایی در حمایت از کودکان بی دفاع غزه به خیابانها و دانشگاهها آمدهاند توسط پلیس و نهادهای امنیتی دستگیر یا از تحصیل محروم شدهاند.
بنابراین ما اتفاقات اخیر در آمریکا و اروپا را روی دیگر سکه لیبرال دموکراسی میدانیم که سالهاست تلاش شده پنهان نگه داشته شود. صورتبندی این فاجعه چندان دشوار نیست. هر کس در فلسطین، منطقه و جهان از گفتمان سازش و تسلیم در برابر دشمن صهیونیستی سخن میگوید تبدیل به عنصر مطلوب و هر کس بر اساس نگاه انسانی، دینی و فطری خود، از مقاومت و مشتقات آن سخن میگوید محکوم به نابودی با غیرانسانی ترین شیوههای ممکن خواهد بود. قویا معتقدم نفرت شکل گرفته از رژیم صهیونیستی محدود به جنگ غزه نخواهد ماند.
شکی نداریم که رژیم صهیونیستی به هیچ یک از اهداف اصلی خود در جنگ دست نیافته و در آینده نیز دست نخواهد یافت. مقاومت فلسطین نابود نشده و چنانچه نظامیان و مقامات امنیتی ارشد رژیم اشغالگر قدس نیز ( به نتانیاهو ) هشدار دادهاند، نابودی آنها امکان ناپذیر است. اما اگر جنگ غزه در همین نقطه نیز پایان پیدا کند نفرت از صهیونیسم در جهان باقی خواهد ماند.
برخی مدعی هستند این نفرت صرفا به کارکرد رژیم صهیونیستی در جنگ غزه یا ساختارهای قدرت در این رژیم محدود میشود. اما قرائن نشان میدهد که نفرت شکل گرفته معطوف به موجودیت رژیم کودک کش صهیونیستی است. ابعاد این نفرت عمومی به مراتب نسبت به آنچه صهیونیستها تصور میکردند، گستردهتر است.
نظرسنجی منتشر شده در همان ماههای نخست جنگ غزه از سوی دانشگاه هاروارد نشان داد که 52 درصد از جوانان آمریکایی که بین 18 تا 24 سال سن دارند، خواستار بازگشت ساکنان اصلی فلسطین به سرزمین مادریشان و خلع ید از رژیم حاکم صهیونی هستند و آن را تنها راه ممکن جهت صلح در فلسطین قلمداد میکنند. گذشت زمان و تشدید جنایات رژیم صهیونیستی سبب شد تا جهانیان درک عمیق تر و بیشتری نسبت به ماهیت مناقشه فلسطین پیدا کنند. اکنون حتی موسسات نظرسنجی در غرب جرات ندارند تحقیقات واقعی و مستقلی در خصوص نوع نگاه شهروندان خود، مخصوصا نسل جدید نسبت به رژیم صهیونیستی صورت دهند زیرا در صورت انتشار نتایج واقعی این تحقیقات، با همان بلایی مواجه می شوند که مقامات آمریکایی بر سر دانشگاه هاروارد و دیگر دانشگاههای منتقد نسل کشی غزه آوردند! رئیس جمهور کشور آمریکا امروز صراحتا در مقابل دوربین خبرنگاران نگاه می کند و می گوید قصد نابودی اعتبار علمی دانشگاه هاروارد و تبدیل کردن آن به یک مرکز آموزشی نازل را دارد و تنها دلیل این رویکرد خود را حمایت دانشجویان این دانشگاه از فلسطینیان قلمداد مینماید! اینها واقعیاتی هستند که منابع رسانهای غرب قدرت نقد و پرداختن به آنها را ندارند .
اخیرا صحنههای وحشتناکی در خصوص کشتار کودکان و زنان در صفوف محدود تهیه غذا در نوار غزه توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا منتشر میشود. همچنین قحطی در سرتاسر نوار غزه بیداد میکند و هر روزه افراد بیشتری در این منطقه تحت تاثیر گرسنگی و بی بهره ماندن از حداقلی ترین امکانات زندگی جان خود را از دست می دهند. انسانهای امروز قطعا هم در قبال گذشته و تاریخ و هم در قبال آیندگان باید شرمسار باشند.غزه امروز آزمون انسانیت است.
واقعا نمیدانم آیندگان چگونه در خصوص ما قضاوت خواهند کرد. شاید کمتر کسی تصور می کرد نسل کشی دهه 1990 در بالکان بار دیگر در نقطهای دیگر در دنیا، آن هم به صورتی مستمر و دوساله تکرار شود، اما این رخداد وحشتناک امروز در نوار غزه رخ داده است.
اگر سازمانهای بینالمللی در گذشتهای نه چندان دور انفعال خود در در برابر کشتار سربرنیتسا را منکر میشدند و آن را محصول بروز یک حادثه غیرقابل پیش بینی در طول جنگ قلمداد میکردند، امروز رسما از سوی افکار عمومی دنیا بابت سکوت و انفعال در برابر بزرگ ترین نسل کشی مستمر و قحطی سیستماتیک تاریخ معاصر روابط بینالملل مورد خشم و شماتت قرار گرفتهاند.
وزیر دارایی رژیم به خود اجازه میدهد که بگوید: ساکنان غزه را یا با گلوله یا با گرسنگی خواهیم کشت. تصور اینکه چنین سخنانی در برابر افکار عمومی جهان زده میشود، برای شرمساری انسانیت در عصر حاضر، کافی است. اتفاقا در نامهای که اخیرا خطاب به مدیر اجرایی یونیسف نوشتم، بر روی این موضوع تاکید کردم که نقض مکرر مفاد و بندهای اسناد یونیسف که ناظر بر صیانت از کودکان در دوران جنگ نگاشته شده و همچنین، نقض صریح مفاد مندرج در اساسنامه سازمان ملل متحد (منشور ملل متحد)، دیگر از سوی سازمانهای بین المللی قابل انکار نیست.
مسئله اصلی این است که در دوران کنونی و حتی پساجنگ غزه (در صورت توقف جنگ) چه راهکارهایی باید از سوی نخبگان جهان در مواجهه با رژیم صهیونیستی صورت گیرد؟ در ابتدا باید نسبت به انفعال برخی نخبگان دنیا نسبت به جنگ غزه نوعی آسیب شناسی دقیق صورت گیرد.
بخشی از این آسیب شناسی معطوف به عدم اراده لازم در مواجهه با ظلم و چشم پوشی از واقعیتهاست و بخشی دیگر از آن ناظر بر فقدان روش و مدل کارآمدی است که بتواند تلاشها در راستای تحقق عدالت و چاره اندیشی جهانی در مواجهه با جنایات و چالشهای بشری را عینیت بخشد.
هم افزایی نخبگان، علمای مذاهب و ادیان گوناگون الهی باید خود را در سه لایه مهم نشان دهد: یکی توصیف ماجرا، دیگری تحلیل و ارائه راهکارهای مشترک و در نهایت، زمینه سازی برای اجرای این راهکارها. همان گونه که اشاره شد اکنون فرامتن و بستر لازم جهت پیشبرد این هم افزایی وجود دارد و ملتهای دنیا تشنه یک مدل مشترک و بینالمللی در مواجهه با جنایات جنگی نظیر آنچه در غزه روی داده، هستند.
طرح جمهوری اسلامی برای چگونگی مواجهه با رژیم صهیونی پسا جنگ، روشن است. از ابتدا ایده ی ما مراجعه به آرای ساکنان اصیل فلسطین بوده است. ما خواهان به رسمیت شناخته شدن خواست مردم فلسظین در تعیین سرنوشتشان هستیم. بدیهی است جامغه جهانی بویژه نخبگان باید رژیم صهیونیستی را پاسخگوی جنایات جنگی و نسل کشی نموده و نسبت به حقوق تضیع شده فلسطین قیام کند.
انتهای پیام
نظرات