ویروس کرونا، واژهای که این روزها زندگیمان را درگیر کرده و باعث شده تا خیابانها و کوچههای شهر خلوتتر از همیشه شود، تاکنون مطابق با آمار رسمی وزارت بهداشت چند ۱۰ هزار ایرانی را درگیر کرده است و هر روز به این آمار اضافه میشود. در میان این آمار زنان بارداری هم قرار دارند که با امید منتظر به دنیا آمد فرزند خود هستند. شاید ترس و نگرانی اولین واکنشهای ما از شنیدن مبتلا شدن زنان باردار به این ویروس باشد اما در این میان پزشکان و پرستارانی هستند که آستین همت را بالا زدهاند برای درمانشان!
آتنا طاهری، داور بسکتبالی که در بخش زنان و زایمان بیمارستان تامین اجتماعی اراک کار میکند، همیار زنان بارداری است که به کرونا مبتلا شدهاند. مامایی که میگوید خستگیها و استرس لحظات زایمان با به دنیا آمدن کودک از بین میرود، حالا محکم ایستاده تا کرونا تپشهای قلب مادر و جنین را متوقف نکند.
ایسنا با این داور بسکتبال به گفتوگو نشست تا راوی تلاشهای کادر درمانی برای نجات بیماران کرونایی باشد.
مشروح گفتوگوی آتنا طاهری را در ادامه میخوانید.
از بازیکنی تا داوری در بسکتبال
از دوران ابتدایی بسکتبال بازیمیکردم، در دانشگاه هم عضو تیم دانشگاه بودم و در ادامه هم به تیم شهرداری اراک پیوستم. داوری را از سال ۹۵ شروع کردم و الان آن را بیشتر از بازیکنی دوست دارم. البته هنوز در لیگ دسته دو قضاوت می کنم چون درجه داوری من بالا نیست و برای لیگ برتر باید درجه ملی باشم؛ میخواستم برای ارتقا در دورهها مخصوص شرکت کنم اما به دلیل شیوع کرونا همه چیز کنسل شد.
کارشناسی ارشد مامایی دارم و به سختی بسکتبال و درسم را پیش بردم. زمانی که برای کنکور درس میخواندم مدتی بازی را کنار گذاشتم اما بعد از کنکور به طور جدی شروع کردم. بسکتبال و درسم را با هم پیش میبردم و از آنجایی که عضو تیم دانشگاه بودم این دو مغایرتی با هم نداشت. درسم که تمام شد به تیم شهرداری اراک رفتم و همزمان استخدام رسمی دولت شدم و باید به موقع سر کارم حاضر میشدم، همین باعث شد که به سختی کار و بسکتبال را با هم پیش ببرم چون دائم باید در بیمارستان حاضر میشدم اما با چنگ و دندان آن را حفظ کردم تا اینکه در سال ۹۵ داوری را شروع کردم. اگر شرایط کارم و بسکتبال یکی بود، قطعا داوری را انتخاب میکردم.
سوت اشتباه آغاز داوری !
همه لحظات داوری خوب و قشنگ است اما یکی از خاطراتم را خیلی دوست دارم؛ به تازگی کارت درجه سه داوری را گرفته بودم و برای اولین بار در مسابقات قهرمانی اراک قضاوت را شروع کردم، در یکی از بازیها خانم افسانه زارعی، استاد قضاوتم سرداور بود و من هم به عنوان داور کنار او قرار داشتم که به من گفت هر وقت خواستی سوت بزنی و خطایی را علام کنی با من هماهنگ باش. با این حال در یکی از صحنههای بازی بدون هماهنگی با او سوت اشتباهی را زدم و محکم پای آن ایستادم. خانم زارعی به من خندید و گفت با اینکه سوت اشتباهی زدی اما آنقدر محکم بودی که حس کردم من اشتباه میکنم. از این موضوع خوشحال شدم چون حس کردم به درد اینکار میخوردم و جدیت دارم(خنده).
ترسهای شیوع کرونا بین زنان باردار!
در بخش زنان و زایمان کار میکنم و اکنون که کرونا شیوع پیدا کرده است، با زنان بارداری سروکار داریم که به این بیماری مبتلا شدهاند. کرونا در استان مرکزی به یک باره شیوع پیدا کرد به گونهای که اوایل بعد از قم رتبه اول را داشت با این حال ابتدا زنان باردار را درگیر نکرد اما به تدریج به بخش ما هم رسید. ما مریضانی داشتیم که با تب و تنگی نفس به بیمارستان مراجعه میکردند و ابتدا تشخیص اینکه علائم آنها به کرونا مربوط میشود یا عوارض داوروهایی است که به دلیل شرایط بارداری مصرف میکنند، سخت بود اما به تدریج تجربه پیدا کردیم و متوجه شدیم که مبتلا هستند. الان هم تا مراجعه میکنند سریع تشخیص میدهیم و درمان حمایتی را شروع میکنیم. خوشبختانه در این مدت چندین خانم باردار مبتلا به کرونا بهبود پیدا کردهاند حتی یکی از آنها که در ماههای آخر بارداری بود و احتمال داشت همراه با جنینش از بین برود، بهبود پیدا کرد و مرخص شد. این موضوع خیلی حس خوبی داشت و انرژی زیادی به من داد. خوشبختانه هنوز در استان مرکزی موردی از مرگ بر اثر کرونا، بین زنان باردار نداشتهایم.
سختیهای کادر درمانی در ایام شیوع کرونا
شرایط کاریمان به صورت شیفت در گردش است و گاهی هم باید کاملا در دسترس باشیم تا هر زمان که نیاز بود به بیمارستان برویم. در مورد ساعت کاری دستورالعملی در زمان شیوع کرونا ابلاغ شد که مطابق با آن به برخی از همکارانمان که مشکلاتی مثل بیماری، بارداری، مشکلات تنفسی و غیره دارند مرخصی استعلاجی دادند در نتیجه ما علاوه بر شیفتهای خودمان باید شیفتهای همکارانمان را هم برویم زمانی که کرونا اپیدمی شد و از مردم خواسته شد که درخانه بمانند ما باید دو برابر بیشتر در بیمارستان حاضر شویم و کار کنیم که این خیلی سخت است. علاوه بر این برخی از نیروها هم که قراردادی کار میکردند بعد از شیوع کرونا قطع همکاری کردند و دیگر سرکار نیامدند. موضوع دیگری که در اوایل کار اذیتمان کرد کمبود امکانات بود که استرس زیادی به ما داد. با این حال با سختی پیش رفتیم تا مشکلی در روند درمانی بیماران به وجود نیاد.
با دعای خیر بیماران کرونا نمیگیریم
از زمانی که این ویروس شیوع پیدا کرده است استرس زیادی را تجربه کرده ایم چون در ۸۰ درصد موارد بدون علامت است، حتی به دفترچه بیمه بیمار و مهر هم بدبین هستیم و این خیلی بد است با این حال تنها چیزی که باعث شده در این شرایط ادامه بدهیم و دل خود را راضی کنیم، دعای خیر بیماران است. ما از خانه و زندگیمان میزنیم تا به زنان باردار کمک کنیم و وقتی آنها مرخص میشوند دعایمان میکنند به همین دلیل حس میکنم کرونا نگیریم. امیدوارم که این اعتقاد قلبی موثر باشد و درگیر نشویم.
وحشت کرونا با مرگ همسر یکی از پرستاران آغاز شد
بعد از ورود کرونا به ایران به بیمارستانها بخشنامه زدند که ویروس وارد شده و علائم و شرایط آن را تشریح کردند اما رعب و وحشت از آنجایی برایمان ایجاد شد که همسر یکی از همکارانمان با این بیماری از دنیا رفت. همکارمان بعد از یک شیفت کشیک که با خود ما بود، صبح به خانه رفت و دید که همسرش دچار مشکل تنفسی شده و داخل خانه افتاده است. او را سریع به بیمارستان منتقل کرد اما خیلی سریع جلوی چشم ما فوت شد و علت مرگ هم ۱۰۰ درصد ابتلا به کرونا را نشان داد. همه بعد از این ماجرا استرس گرفتیم و کرونا خیلی برایمان جدی شد. بیمارستان را هم ضدعفونی کردند. از آنجایی که او اولین بیمار کرونا مثبت در بیمارستان ما بود، همه به تکاپو افتادند اما به تدریج وقتی بیماران در مراحل اول شناسایی و بعد از دریافت درمان حمایتی مرخص شدند، پذیرش بیماران کرونایی عادی و روح و روان ما هم آرامتر شد چون تجربه پیدا کردیم، ترسمان ریخت و توانستیم با این بیماران روبه رو شویم.
تاوان شجاعت بقیه را کادر درمانی میدهند
آمار مبتلایان در روزهای اول بالا بود و خیلی وحشت داشتیم به گونهای که مدت زمان هفت یا هشت ساعت که در بیماستان بودیم، آب هم نمیخوردیم. برخی مراعات نمیکنند و به گمان خوشان شجاعت به خرج میدهند اما تاوان شجاعت آنها را ما باید پس بدهیم چون وقتی مریض با علائم و آزمایشهایشان مثبت می شود ما استرس می گیریم.
نگرانیم ناقل بیماری به خانوادههایمان باشیم
ما این نگرانی را هم داریم که این بیماری را به خانههایمان منتقل کنیم به همین دلیل توصیههایی که به بیماران میکنیم را خودمان هم رعایت میکنیم؛ کفشها و جورابهایمان را قبل از ورود به خانه در میآوریم، لباسهای بیمارستان را به هیچ وجه به خانه نمیبریم و مستقیم زیر دوش آب می رویم. آنقدر دستها و صورتمان را شستهایم که یک لایه خشکی روی پوستمان دیده میشود. لباس هایمان را چروک و اتو نشده میپوشیم چون وقتی نداریم و باید سریع دوباره به بیمارستان برویم. ما تلاش میکنیم که برای خانوادههایمان ناقل بیماری نباشیم، خدا هم کمکمان میکند تا اتفاقی نیفتد.
بهترین خاطره
یک خانم در نیمههای بارداریاش با علائم تنگی نفس و تب بالا به بیمارستان آمد به گونهای که امیدی به بهبودش نداشتیم و حتی کسانی که در شیفتهای مختلف میخواستند او را ویزیت کنند، دچار ترس شده بودند اما خوشبختانه درمان حمایتی به قدر روی او تاثیر گذاشت که مرخص شد و از بیمارستان با حال خوب رفت. این بهترین خاطرهام است.
آرامش لبخندهای تولد!
خانم هایی که برای زایمان بستری می شوند خیلی شرایط سختی را تحمل می کنند مثل کسی هستند که با وزن بالا و بدون امکانات میخواهند به قله برسند. این خانمها درد زیادی دارند، نمیتواند تحرک داشته باشد، به دلیل بستری شدن خیلی با خانوادهیشان تماس ندارن به همین دلایل گریه میکند و فریاد میزنند. این ناراحتی و نگرانی هم به ما منتقل میشود. هر چقدر هم بگوییم دیده ایم اما انسان هستیم و این ناراحتی و فریادها روح و روان ما را به هم میریزد اما لحظهای که بچه به دنیا میآید و تمام درها و ناراحتیهای مادر در صدم ثانیه تبدیل به خنده میشود، آنقدر زیبا است که ما هم آرام میشویم چون قشنگترین لحظه زمانی است که یک موجود معصوم و بیگناه را در آغوش مادرش میگذاریم.
از خودگذشتگی کادر درمانی
اصلیترین ویژگی برای کادرهای درمانی از خودگذشتی است چون با اینکه از حمایتهای مالی، امکانات و توجهات ویژهای برخوردار نیستند اما با از خودگذشتگی به بیماران کرونایی کمک میکنند. جا دارد از دوستان، حتی دوستان ورزشی که خیلی از این بیماری سررشته ندارند اما لحظه به لحظه به من زنگ زدند و حالم را پرسیدند، تشکر کنم.
انتهای پیام
نظرات