• سه‌شنبه / ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ / ۱۲:۰۳
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 99112115968
  • منبع : مطبوعات

در این دنیا جا برای همه هست

در این دنیا جا برای همه هست

دنیا برای همه جا دارد. با این که شاید از برخی جنبه‌ها فضای اطراف‌مان خیلی کوچک است، شاهد انفجار جمعیت هستیم و منابع محدودند اما باز هم دنیا برای همه جا دارد. در این دنیا پژمان جمشیدی می‌تواند ابتدا فوتبالیست شود و بعد بیاید سراغ سینما و بعدش برود دنبال یک کار به ظاهر بی‌ربط دیگر. هر آدم دیگری هم می‌تواند هر کاری که دلش می‌خواهد انجام دهد؛ مادامی که آزادی دیگران را نقض نکند.

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «این که دستاوردهای پژمان جمشیدی در حوزه فوتبال چه بوده، نیازی به بحث و اثبات ندارد. سال‌ها بازی‌کردن در سطح اول فوتبال ایران و رسیدن به تیم ملی آرزوی تقریبا تمام کودکان و نوجوانان ایرانی است. اگر کسی این را «به جایی نرسیدن» می‌داند، احتمالا یا ایده‌آلیستی است که هرگز نمی‌داند از زندگی چه می‌خواهد یا آدم بی‌اطلاعی است که از حوزه فوتبال سررشته ندارد. موفقیت‌های جمشیدی در حوزه سینما را هم می‌توانیم از روی آمار و ارقام بسنجیم. تبدیل شدن به بازیگر پولساز سینمای ایران که حضورش در یک اثر سینمایی فروش گیشه را تضمین می‌کند و دو بار نامزدی بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نشان از موفق بودن پژمان جمشیدی به عنوان یک بازیگر دارد.

حالا بیاییم فرض کنیم که جمشیدی نه فوتبالیست خوبی بوده، نه بازیگر کاربلدی است. آیا اینها کافی است که از او بخواهیم دنبال علایقش نرود؟ اصلا یک نفر می‌خواهد با همه بی‌استعدادی شانسش را در فوتبال، سینما، خوانندگی، نقاشی، شاعری، مکانیکی، نجاری یا هر کار دیگری که دوست دارد آزمایش کند. این چه مشکلی برای دیگران ایجاد می‌کند؟ سوال اصلی این است که پژمان جمشیدی و امثال او جای چه کسی را تنگ کرده‌اند؟ آیا جمشیدی هنگامی که دفاع راست ثابت پرسپولیس بود بازیکنی را نیمکت‌نشین کرده بود که استحقاق فیکس‌شدن داشت؟ آیا بازیکنی به خاطر حضور جمشیدی از رسیدن به ترکیب پرسپولیس باز ماند؟ در سینما چطور؟ آیا در این فضای پهناور - منظور دنیای سینماست - جا به اندازه کافی برای همه وجود ندارد که بخواهند طبع‌آزمایی کنند؟ یک تهیه‌کننده و یک کارگردان بر اساس آن چه می‌خواستند بسازند تصمیم گرفتند از پژمان جمشیدی به عنوان بازیگر استفاده کنند. آیا این به معنای از دست رفتن فرصت برای بازیگران دیگر است؟

نوشتن از این موارد بدیهی به خاطر یک سوال و جواب در کنفرانس خبری یک فیلم سینمایی در جشنواره فیلم فجر نیست. بحث سر تفکری است که چند سالی می‌شود بین ما جا افتاده است. جمله «هر کی از ننه‌ش قهر می‌کنه خواننده میشه» شکل عامیانه این تفکر است. هنرمندان در ژانرهای مختلف همین ذهنیت را به شکل اتوکشیده‌تری بیان می‌کنند. در فضای مجازی جملاتی نظیر «هر کی یه دوربین می‌خره فک میکنه عکاسه»، «اگه با موبایلت عکساتو چیدی پشت هم و یه آهنگ گذاشتی روش تدوین‌گر نیستی» یا «نوشتن آه و ناله‌هات روی کاغذ باعث نمیشه شاعر بشی» زیاد شنیده می‌شود. این افراد جوری رفتار می‌کنند که انگار حضور آدم‌ها جا را برای‌شان تنگ می‌کند. انگار که اگر یک نفر به خودش بگوید عکاس یا تلاش کند شعر بنویسد، ولو ضعیف، یا فیلم بسازد و آهنگ بخواند به معنای گرفتن جای یک نفر دیگر است.

واقعا چه اشکالی دارد اگر همه فیلم بسازند یا شعر بنویسند یا بخوانند یا عکاسی کنند؟ جدا از این که این مساله ساده‌ترین حق طبیعی یک آدم است که به حرفه مورد علاقه‌اش بپردازد، در دورنمایی بزرگ‌تر تلاش‌های گسترده به نفع همه تمام می‌شود. بدون شک پیدا شدن ۵ تا شاعر خیلی خوب از بین یک میلیون نفر که شعر می‌نویسند بسیار راحت‌تر از پیدا کردن این تعداد شاعر از بین ۱۰۰ نفر است. بروز چند استعداد عالی در عکاسی منوط به کار کردن عده بسیار زیادی در این عرصه است. در همه زمینه‌ها این نکته صدق می‌کند. چرا می‌گویند استعدادیابی در زمینه فوتبال باید با حضور حداکثری کودکان و نوجوانان صورت بگیرد؟ چرا از زمانی که اقبال خانواده‌ها، جوانان و نوجوانان به ورزش والیبال بیشتر شد و در پارک‌ها همه به جای این که فقط فوتبال بازی کنند، رو به والیبال آوردند، این رشته در کشور پیشرفت کرد؟ می‌توان گفت در هر نقطه دنیا هر جا اقبال عمومی نسبت به یک فعالیت زیاد شده، شاهد رشد و پیشرفت بوده‌ایم.

دنیا برای همه جا دارد. با این که شاید از برخی جنبه‌ها فضای اطراف‌مان خیلی کوچک است، شاهد انفجار جمعیت هستیم و منابع محدودند اما باز هم دنیا برای همه جا دارد. در این دنیا پژمان جمشیدی می‌تواند ابتدا فوتبالیست شود و بعد بیاید سراغ سینما و بعدش برود دنبال یک کار به ظاهر بی‌ربط دیگر. هر آدم دیگری هم می‌تواند هر کاری که دلش می‌خواهد انجام دهد؛ مادامی که آزادی دیگران را نقض نکند. ما می‌توانیم در مورد کیفیت فعالیتی که ارایه می‌شود اظهار نظر کنیم اما این که بخواهیم چرایی حضور یک فرد را زیر سوال ببریم بی‌احترامی به حقوق اولیه انسان‌هاست.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۹-۱۱-۲۱ ۱۴:۵۵

بسيار مقاله درست و تحليلگرى به جايى بود. جاه طلبى و خواهان ديده شدن، به خودى خود، نه تنها مذموم نيست؛ بلكه به عقيده من، عامل اصلى پيشرفت است. انسانها در راه رسيدن به اهدافشان، دو دسته اند : دسته اول از تمام امكانات خود( كه گاها فقط براى خود آنها ممكن است و براى سايرين ناممكن)استفاده مى كنند تا پيشرفت كنند و ديده شوند.در اين راه جوانمردانه رقابت مى كنند و سعى در ارتقاى توانمنديهاى خود دارند . اگر يك نفر على رغم نداشتن شايستگى، جايگاهى را اشغال كند نا عادلانه و محكوم است؛ ولى استفاده از امكانات منحصر به فرد، جهت ارتقاى توانمندى در راستاى كسب شايستگى احراز يك موقعيت، بسيار هم پسنديده و از ذكاوت و پشتكار يك فرد حكايت مى كند. ممكن است يك نفر پس از سالها كار در يك حرفه، بخواهد راه خود را عوض كند و اين به هيچ كس مربوط نيست. مرحوم پروفسور خدادوست هم ابتدا آموزگار بودند و بعد تبديل به يكى از برجسته ترين پزشكان تاريخ سلامت دنيا شدند.آيا اين اشكالى دارد؟! ولى دسته دوم، متاسفانه، دائما تقصير كم كارى، بى استعدادى يا حتى نداشتن امكانات منحصر به فرد خودرا در يك جامعه، به گردن ساير رقباى خود انداخته و اينچنين است كه خود را مستحق اين مى دانند كه با پايين كشيدن ناجوانمردانه سايرين، ديده شوند.اينها حضور يك رقيب جديد و توانمند را در عرصه رقابت خود، بر نمى تابند و خود را مجاز به انجام هر كارى مى دانند. سالها حضور جناب آقاى جمشيدى ، در تيم ملى و تيم پرسپوليس، حاكى از توانمندى، ذكاوت و پشتكار ايشان دارد و حالا هم كه در عرصه سينما و تئاتر پا گذاشته اند، جزو بازيگران برتر، پر طرفدار و مردمى، هستند و بنابراين اينجا هم ذكاوت، پشتكار و توانمندى خود را ثابت كرده اند. اينكه ايشان سالها در زمينه فوتبال فعال بوده اند و الان اين فعاليتها تبديل به امتيازى براى كسب شهرتشان در زمينه بازيگرى شده است، از امكانات منحصر به فرد ايشان و از دستاوردهاى خودشان است. به نظر من ميبايستى در جامعه، از زمان تحصيل، بر روى رفتار افراد كار شود تا فكر دسته دوم از افرادى كه ذكر كردم، تغيير يافته و در جهت درست قرار گيرد تا شاهد رقابت سالم در جامعه باشيم، نه اينكه با اينچنين صحنه هايى مواجه شويم كه حسادت و كوته نظرى يك شخص، او را به اعتراض وا دارد كه چرا يك نفر، علايق خود را دنبال كرده اند و موفق شده اند!!!