به گزارش ایسنا، حسین موسویان استاد دانشگاه پرینستون آمریکا و یونس محمودیه فارغ التحصیل فوق لیسانس دانشگاه بارسلون اسپانیا در مقالهای مشترک در مجله آکادمی علوم روسیه به بررسی سیاست برجامی بایدن وچشم انداز صلح منطقه ای پرداختند.
متن این مقاله به شرح زیر است:
تصور عمومی براین بود که با روی کار آمدن بایدن، آمریکا سریع به برجام بازخواهد گشت و تحریم های ایران به سرعت محو خواهند شد و یک بن بست شکنی دیپلماتیک در روابط آمریکا و ایران به وجود خواهد آمد. منتهی بعد از گذشت اندک زمانی، مشخص شد که سران تیم سیاست خارجی بایدن در ابتدای کار به دنبال بازگشت به برجام بودند اما بازگشتی متفاوت با سیاست فشار حداکثری ترامپ و سیاست تعاملی اوباما.
بایدن در مبارزات انتخابات ریاست جمهور آمریکا خروج ترامپ از برجام را سرزنش و اعلام کرد که قصد بازگشت به برجام را دارد که درحقیقت میراث اوباما بود. اما اظهارات سران سیاست خارجی بایدن در جلسات استماع کنگره نشان داد که آنها سیاستی متفاوت با اوباما را در سر دارند و میخواهند از تحریمهای ترامپی به عنوان ابزار فشار علیه ایران استفاده کنند به خیال اینکه به توافقاتی فراتر از برجام دست یابند. تاخیر ماههای اول دوران بایدن برای آغاز مذاکرات برجامی نیز ناشی از این توهم و اختلافات درونی تیم بایدن در مورد نحوه احیاء برجام بود که این تاخیر خسارات فراوانی را در برداشت.
نه تنها من بلکه بسیاری از کارشناسان برجامی سیاست خارجی آمریکا مانند پل پیلار، علی واعظ، دریل کیمبل و تریتا پارسی دلائل و شواهد این سیاست توهمآمیز تیم بایدن در ابتدای کار را مستند کرده و به موقع هشدار هم دادیم که مسیر زیاده خواهی تیم بایدن نتیجه معکوس خواهد داشت. آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا در ابتدای کارش چندین بار بر قصد آمریکا بر توافقی "قویتر و طولانی مدتتر" از برجام تاکید کرد. او به صراحت به کنگره آمریکا گفت که ما برای بازگشت برجام، "یک راه طولانی" درپیش داریم. وندی شرمن هم در جلسه کنگره گفت شرایط ژئوپلتیک منطقه با سال 2015 که برجام را توافق کردیم، کاملا فرق کرده است لذا مسیر پیش روی ما در مورد بازگشت به برجام هم باید تغییر کند.
اینها دلیلی آشکار بر اثبات تفاوت سیاست برجامی بایدن با اوباما بود. در حقیقت ترامپ هم خواستار توافقی قوی تر و بهتر با ایران بود با این تفاوت که ضد برجام بود. تیم بایدن میخواست از تحریمهای ترامپ به عنوان ایزار فشاری جهت دستیابی به توافقی جدید استفاده کند. دلیل اصلی موفقیت سیاست تعامل اوباما درحل بحران هستهای ایران از طریق تعامل و دیپلماسی این بود که او توافق هستهای را به سایر موضوعات مثل حقوق بشر و تروریسم منوط نکرد.
ایران در پاسخ به سیاست جدید بایدن، مواضع سختی گرفت. ایران در دوران روحانی اعلام کرد که مسئولیت شکست برجام با آمریکاست، توافقی مبتنی بر بازگشت تدریجی را نخواهیم پذیرفت، آمریکا باید اول همه تحریمها را بردارد و ایران نیز بعد از راستی آزمایی صحت رفع تحریمها، به تعهداتش بازخواهد گشت.
هنگامی که اسرائیل تهدید به حمله نظامی کرد، دولت روحانی غنی سازی سطح 5% را به 20% افزایش داد و اعلام کرد که افزایش غنی سازی تا سطح 60 % ادامه خواهد یافت ضمن اینکه سانتیریفیوژهای پیشرفته نسل ششم را وارد مدار غنی سازی خواهد کرد.
حرکت ایران به سمت غنی سازی 60%، پیامی به آمریکا و اسرائیل بود که در صورت ادامه روند فعلی زیاده خواهی، به غنی سازی 90% مبادرت خواهد کرد. ایران این اقدامات عملی را به خرج داد تا نشان دهد که تسلیم یک مذاکره فرسایشی و زیادهخواهی آمریکا نخواهد شد مگر اینکه آمریکا بدون شرط و پیش شرط به اجرای کامل برجام برگردد.
علاوه بر اقدامات قاطع در پایان دوران روحانی، مصوبه مجلس در محدودیت دسترسی آژانس به تاسیسات هسته ای و افزایش توان هسته ای ایران همراه با انتخابات ریاست جمهوری ایران و انتخاب رئیسی هم پیام بسیار جدی به آمریکا و غرب داد. حقیقت هم این بود که مردم ایران از سیاستهای آمریکا در نقض تعهدات برجامی و تخریب برجام، دلسرد شده بودند.
همزمان با این تحولات نیز رئیس جمهور آمریکا رابرت مالی را به عنوان مذاکره کننده هسته ای آمریکا انتخاب کرد. رابرت مالی تعلق کامل به سیاست اوباما داشت چون خودش نماینده کاخ سفید در مذاکرات بود. او نه تنها با سیاست ترامپ به شدت مخالف بود، بلکه سیاست های سران سیاست خارجی بایدن در مورد دستیابی به توافقی قویتر یا برجام پلاس را یک اشتباه محاسبانی میدانست و معتقد بود که بازگشت به برجام باید بدون شرط و پیش شرط باشد. انتخاب بایدن در واقع نشان از اصلاح توهمات اولیه دولت بایدن برای احیاء برجام بود.
با این وجود اظهارات متوهمانه و مشکوک رهبران سیاست خارجی بایدن در ماههای اولیه و تاخیر چند ماهه در شروع مذاکرات، موجب بدبینی ایران شد و خسارت بار بود.
دولت روحانی به برجام متعهد و پایبند بود و در مقابل کارشکنی های ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان عربستان برای نابودی برجام؛ "صبر استراتژیک" را پیشه کرد تا برجام به طور کامل نابود نشود. با وجود همه این مسائل، اکنون دولت اصولگرای رئیسی قصد احیاء برجام را دارد و قدرت داخلی لازم را هم دارد. منتهی آمریکا باید بداند که دوران "صبر استراتژیک و بازی با زمان برای امتیاز گیری فرابرجامی" به سررسیده است. اگر آمریکا به طور درست و کامل به برجام برگردد، ایران هم به تعهدات کامل برجامی باز خواهد گشت.
بازگشت صحیح آمریکا به برجام راه را برای تعاملات و گفتگوهای منطقه بین ایران و عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس در قالب قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل باز خواهد کرد. ایران آماده است با همسایگان خود وارد مشارکت و همکاری منطقه ای براساس نرمهای بین المللی احترام به حاکمیت ملی، عدم مداخله، نفی به کارگیری زور و احترام به تمامیت ارضی است. در صورت تعهد آمریکا و قدرتهای جهانی به برجام، ابتکار دبیرکل سازمان ملل برای تشکیل مجمع گفتگوهای منطقهای هشت کشور حوزه خلیج فارس در سطح وزرای خارجه برای تشکیل یک سیستم همکاری و امنیت جمعی درحوزه خلیج فارس، ضروری و موفق خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات