به گزارش ایسنا، پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داد، نکات ارزنده و قابل توجهی را درخصوص اهمیت آموزش و اشاعه میهنپرستی، توجه به شایستهسالاری و ملاکهای این موضوع متذکر شد.
در بخش هایی از این یادداشت آمده است:
میهنپرستی یک شعار انتخاباتی یا ابزار حکومتی نیست، بلکه یک ودیعه الهی است.
حُب الوطَن مِن الایمان
رسول اکرم (ص)
همه جانوران در محوطه و زادگاه خود و حتی با علامتگذاریها و مرزبندیها، برای خود ایجاد قلمرو میکنند و هر جانور ضعیف از قلمرو و زادگاه خود، حتی در مقابل جانوران قویتر از خود دفاع میکند و اتفاقاً در اغلب اوقات پیروز هم میشود؛ این یک غریزه ژنتیکی است. همه انسانها، از هر قومیتی و با هر زبان و مذهبی، از زادگاه و وطن خود با نامهای "مادر وطن"، "سرزمین مادری یا پدری"، یاد میکنند، به آن عشق میروزند، آنرا گرامی میدارند و در راه حفظ و نگهداری و دفاع از آن حتی جان میدهند.
در میهن عزیز ما ایران، همین همبستگی میهنی و ایرانی بودن، عامل حفظ تمامیت ارضی کشور بوده است. بیش از ۱۰ قومیت، با زبان و لهجههای ویژه، حتی آداب و رسوم خاص خود، حتی باورهای مذهبی متفاوت، همگی خود را ایرانی میدانند و از چند هزار سال پیش تاکنون در کنار یکدیگر زندگانی بسیار شیرین و مسالمتآمیز دارند.
آنهایی که مرا میشناسند به خوبی میدانند که من هیچ نگاهی به شرق و غرب و شمال و جنوب ندارم و فقط به عنوان یک معلم با ایمان جهاندیده با سکانداران هدایت و حراست کشتی ایران، در این اقیانوس پُرخطر جهان امروز و "مثلث برمودا" سخن میگویم.
هرکه ناموخت از گذشت روزگار هم نیاموزد ز هیچ آموزگار!
نابودی صنایع و تولیدیها، تخریب جنگل، فروش خاک و آب، خشک کردن تالابها، شکار جانوران بومی و باستانی، سوء مصرف سواحل و جزایر، دزیدن اسکلت و اجزاء پُلها، تخریب آثار باستانی میهن، واگذاری ماموطن با قرادادهای درازمدت، انتقال سرمایههای عظیم، خرید املاک و خانه در کشورهایی که مورد دُشنام و دشمنی همین افراد یا پدران ایشان بودهاند، هیچکدام از این وقایع دلخراش که عواقب و اثرات کوتاه مدت، بلکه خیلی بیشتر درازمدت دارند، از مردم میهن پرست سَر نمیزند.
هویت زدایی و کم رنگ کردن ایرانی بودن، عامل بسیار مؤثر و بنیادین همه این فسادها، تباهیها، گرانیها، دزدیها، زورگیریها، جنایتها، آدمکشی... است. هیچکس خانه خود که آنرا از پدرانش به ارث گرفته و قرار است آنرا به فرزندان خود بدهد، تخریب نمیکند، درختان را نمیشکند، چاه آب را خشک نمیکند، از خانواده خود دزدی نمیکند، خانه را درازمدت اجاره نمیدهد.
همگی ابعاد محیط زیست شامل آب، خاک، جنگل، تالاب، دریا، دریاچه، رودخانه، معادن نفت و گاز و سنگ ... همگی و همگی موهبت الهی هستند که بسیار سخاوتمندانه بر ما و میهن عزیز ما ایران مرحمت شده است. با کمال تأسف باید بگویم با کمال بیایمانی، این مواهب اتلاف، آلوده، فروخته و یا مفت به بیگانیگان هدیه میشود.
این سیاست بازی و شطرنج غرب و شرق در نیم قرن گذشته، هیچ حاصل پایدار و آینده نگری برای ملت و میهن ما نداشته است.
لااقل، نگهداری و مصرف عادلانه و عاقلانه این منابع طبیعی، آنجا که به مردم مربوط است، باید رعایت شود؛ این دارایی عظیم محیط زیست، یک ثروت در گردش نیست، بلکه برای استفاده بیپایان است.
سازمانها و مراکز آیندهنگاری، آینده خوشی را برای فرزندان این سرزمین پیشبینی نمیکنند! همگی منابع یادشده، با این روند اتلاف و اسراف و اهدا، تا نیمه و حداکثر تا پایان قرن پانزدهم، دیگر وجود نخواهد داشت.
البته باید گفته شود که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز، متناسب با شعور اجتماعی ساکنان و همچنین وجدان و آگاهی سیاستمدران آنجا، همچنین ریخت و پاش برقرار است، ولی من به عنوان یک معلم جهاندیده و یک سرباز وطن، بیشتر نگران ایران عزیز و ثروتمند، با اکوسیستمهای متنوع و طبیعت بیمانند آن هستم.
دریغ است ایران که ویران شود کُنام پلنگان و شیران شود
حاکمان باید حکیم باشند و حکیمان باید حاکم شوند.
این جمله طلایی از فرمایشات مولا علی (ع) است. البته برخی نیز آنرا به بزرگمهر حکیم (وزیر انوشیروان ساسانی) منسوب میدانند، در هر صورت کلامی بسیار سازنده و خدایی است.
شایسته سالاری فقط باید با ملاکهای علمی، تخصصی، اخلاقی و معنوی باشد.
شعار همه دولتها تاکنون "شایستهسالاری" بوده، ولی سؤال اصلی و تعیینکننده، شاخصها و ارزشهای مورد نظر است. البته که این گزینهها باید علمی، تخصصی، اخلاقی و معنوی باشند. باید سرسپردگی و سوگندخوردگی به مردم و میهن باشد و لاغیر.
همه حکومتهای جهان با شعار معروف ماکیاولیستی "هدف وسیله را توجیه می کند" کار خود را پیش میبرند.
حتی حکومتهای کمونیستی با شعارهای "مبارزه با استبداد"،" برادری و برابری"، عدالت در توزیع"، مردم سالاری طبقاتی" کار خود را شروع کردند، ولی حاصل کار همان شکاف طبقاتی و بیعدالتی و سرکوبگری منتقدان و مافیاگری شدید بوده که البته همه بازوهای حکومتی "گزینه اصلح" و "شایسته سالاری" بوده و هستند.
متأسفانه ناشایستگی دولتها، همیشه پس از پایان حکمرانی و تعویض مدیران پیشین، تحمل زیانها و فشارها معلوم میشود.
انتهای پیام
نظرات