• سه‌شنبه / ۷ مرداد ۱۴۰۴ / ۱۹:۵۹
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 1404050704230
  • خبرنگار : 71415

میدل ایست آی: راهبرد ترامپ برای مسلط ساختن اسرائیل بر خاورمیانه شکست می‌خورد

میدل ایست آی: راهبرد ترامپ برای مسلط ساختن اسرائیل بر خاورمیانه شکست می‌خورد

«دولت دونالد ترامپ این چشم‌انداز را داشت تا خاورمیانه را با توسل به قوای قهریه تغییر شکل دهد اما او هیچ طرحی برای غزه در استراتژی خود در نظر نگرفت و با مخالفت‌های منطقه‌ای فزاینده مواجه شد و به این ترتیب چشم‌انداز او شروع به در هم شکستن کرده است.»

به گزارش ایسنا، «هشام جعفر»، محقق برجسته در زمینه تفکر اسلامی و حل و فصل جنگ‌ها و سردبیر سابق پایگاه اینترنتی «اسلام آنلاین» در مطلبی که برای پایگاه اینترنتی «میدل ایست آی» به نگارش درآورده تحلیل می‌کند «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور ایالات متحده استراتژی خود برای برقراری «صلح» در خاورمیانه را بر مبنای «سلطه اسرائیل» ایجاد کرده و شکست چنین استراتژی حتمی است.

او در این مطلب نوشته است: «دولت ترامپ بعد از دست زدن به حملاتش علیه ایران در ماه گذشته میلادی تلاش دارد خاورمیانه را تغییر شکل دهد و ادعا می‌کند که استراتژی‌اش بر مبنای "صلح از موضع قدرت" و "بازرگانی و نه آشوب" است.

او این رویکرد را عملگرا معرفی کرده در حالی که دارای ریسک بی‌ثبات ساختن منطقه در راستای به حداکثر رساندن مزیت اقتصادی و نظامی آمریکا و اسرائیل است.

دونالد ترامپ خودش را به عنوان یک "معامله‌گر حرفه‌ای" در نظر گرفته و معتقد است اجرای حملات نظامی حساب شده باعث ایجاد اهرم برای دستاوردهای دیپلماتیک به ویژه عامل فشار برای بازگشت ایران به پای میز مذاکره است.

او در استراتژی خود تاکید بر استفاده کوتاه مدت اما منکوب کننده از نیروی نظامی برای حصول اهدافی تعریف شده و اجتناب از درگیری‌های طولانی مدت یا به اصطلاح خودش "جنگ‌های همیشگی" داشته است. در استراتژی او همچنین مفهوم "ملت سازی" رد و مسئولیت برقراری ثبات منطقه‌ای به متحدان محلی سپرده می‌شود.

میدل ایست آی: راهبرد ترامپ برای مسلط ساختن اسرائیل بر خاورمیانه شکست می‌خورد
ترامپ

هر چند که ارزش استراتژیک منابع انرژی خاورمیانه برای ایالات متحده کمتر شده، اما کلیت این منطقه همچنین برایش اهمیت حیاتی داشته و چه بسا این اهمیت در طول دوران دولت فعلی آمریکا دو چندان شده است. سه فاکتور اصلی به اقدامات اخیر ایالات متحده شکل داده‌اند.

نخستین فاکتور ائتلاف ایدئولوژیک بین دولت‌های راست افراطی روی کار در ایالات متحده و اسرائیل است که روابط آنها را از سطح "روابط ویژه" سنتی آنها بالاتر برده و بازتاب دهنده یک هم‌راستایی استراتژیک و سیاسی عمیق‌تر میان آنها است.

از نظر دولت ترامپ همچنین هژمونی اسرائیل محرکی برای ثبات منطقه‌ای بوده و چشم‌انداز "اسرائیل بزرگ" مسلط را دارد که تحت حمایت پشتیبانی منکوب کننده ایالات متحده قرار داشته و بتواند به صورت یکجانبه ایران را به حاشیه کشانده و "صلح" را تحمیل کند.

در نهایت فاکتور منافع مالی شخصی مطرح است، به ویژه آنکه در جریان سفر اخیر او به حوزه خلیج فارس، این منافع برجسته شدند و در معرض نمایش قرار گرفتند.»

«هشام جعفری» در ادامه این تحلیل تصریح داشته جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه از سوی دیگر جلوی برنامه‌های دولت ترامپ برای آنکه کشورهای غرب آسیا رو به عادی‌سازی روابط با این رژیم بیاورند را نیز به این دلیل که آتش‌بس به عنوان پیش‌شرطی برای این عادی‌سازی مطرح است، گرفته است.

این تحلیلگر در ادامه این مطلب در ضمن بررسی اینکه آیا برنامه ایالت متحده و رژیم صهیونیستی برای مسلط ساختن این رژیم بر منطقه با رویکرد تجاوزگری در سطح منطقه شامل تجاوزگری ۱۲ روزه این دو متحد علیه ایران می‌نویسد: «این سوال مطرح است که آیا اسرائیل واقعا می‌تواند تبدیل به یک قدرت هژمون در منطقه شود؟ اسرائیل به رغم دستاوردهای تاکتیکی کوتاه مدت و عملیات‌های اخیرش با موانع ساختاری و سیاسی بر سر راه سلطه مداومش روبرو است.

میدل ایست آی: راهبرد ترامپ برای مسلط ساختن اسرائیل بر خاورمیانه شکست می‌خورد
ترامپ و نتانیاهو

اسرائیل همچنان شدیدا به پشتیبانی نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی ایالات متحده وابسته است. درگیری‌های منطقه‌ای ریشه‌دار همچنان ادامه دارد - به ویژه مساله فلسطین که حل نشده و همچنان افکار عمومی را تحریک می‌کند و مانع تعامل دیپلماتیک معنادار می‌شود.

بعید است که قدرت‌های مهم منطقه‌ای، مانند عربستان سعودی، ترکیه و مصر توسعه‌طلبی یا هژمونی اسرائیل را بپذیرند. در همین حال به نظر می‌رسد اراده سیاسی ایران برای دنبال کردن برنامه‌ هسته‌ای خود کاهش نیافته است، و برخی از تحلیلگران معتقدند که حملات اخیر در نهایت ممکن است به جای جلوگیری از توسعه هسته‌ای آن، آن را تسریع کند.

از طرفی نیز بعید است ایران از موضع ضعف مذاکره کند.

تشدید تنش‌های نظامی اخیر پس از آن رخ داد که واشنگتن همچنان کارزار به اصلاح "فشار حداکثری" و مواضع خصمانه خود علیه ایران را پس از خروجی که دولت اول ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یا توافق هسته‌ای با ایران در سال ۲۰۱۸ رقم زد، ادامه داده است. این تحولات مجموعا در کنار هم، بی‌اعتمادی ایران را بیشتر کرده و فضا را برای دیپلماسی بیش از پیش محدود ساخته است.

علاوه بر این، هیچ ارزیابی معتبری تایید نکرده که حملات تجاوزگرانه اخیر علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، برنامه هسته‌ای ایران را به طور دائم فلج کرده باشد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که هرگونه تاخیر در این برنامه فقط چند ماه طول خواهد کشید، نه چند سال، و ایران به سادگی عملیات را به اعماق زیر زمین منتقل خواهد کرد.»

به باور تحلیلگر میدل ایست آی، مساله حل نشده فلسطین همچنان بزرگترین مانع برای هدف ترامپ و نتانیاهو برای گسترش به اصطلاح «توافق‌نامه‌های ابراهیم» با موضوع عادی ساختن روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی است.

او تصریح داشته است: «عربستان سعودی موضع خود را به روشنی بیان کرده است: این کشور خواستار تعهد بدون ابهام اسرائیل به تأسیس کشور فلسطین است. اما دولت بنیامین نتانیاهو - که از سوی نیروهای راست افراطی شکل گرفته است - تسلط نظامی را به ویژه در قبال غزه و کرانه باختری، بر هر گونه مذاکرات معنادار با فلسطینی‌ها در اولویت قرار می‌دهد.

عملیات نظامی اسرائیل علیه غزه، افکار عمومی اعراب را برانگیخته و عادی‌سازی روابط را برای رهبران کشورهای حوزه خلیج فارس از نظر سیاسی پرهزینه کرده است. اسرائیل هیچگونه تسلط پایداری بدون چشم‌اندازی روشن برای غزه پس از جنگ و آتش‌بس جامع در آنجا نمی‌تواند داشته باشد.

بازیگران منطقه‌ای، به ویژه در حوزه خلیج فارس، از همدستی با دولتی که به طور گسترده به عنوان ناقض حقوق اعراب تلقی می‌شود، می‌ترسند.

جنگ طولانی اسرائیل در غزه در کنار فقدان یک نقشه راه سیاسی، وجهه جهانی آن را خدشه‌دار کرده و منجر به محکومیت فزاینده علیه آن در سطح بین‌المللی و حتی تضعیف حمایت متحدان سنتی از اسرائیل مانند اتحادیه اروپا شده است (هرچند که این اتحادیه از هرگونه برخوردی خودداری کرده است).

کاهش حمایت دیپلماتیک از اسرائیل - در کنار امتناع مداوم از پاسخگو کردن آن در قبال جنایات جنگی‌اش - تنها انزوای آن را بیشتر کرده و مانع هرگونه طرح آن برای رهبری منطقه‌ای شده است.»

تحلیلگر «میدل ایست آی» در ادامه درباره موانع پیش روی رژیم صهیونیستی نوشته است: «در همین حال، دکترین امنیتی اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو بر برتری نظامی به عنوان تنها متضمن صلح متکی بوده اما اسرائیل برای دستیابی به "فتوحات" نظامی ادعایی خود نیز هزینه‌های انسانی و اقتصادی سرسام‌آور - هم برای فلسطینی‌ها و هم برای اسرائیلی‌ها - به بار آورده است.

میدل ایست آی: راهبرد ترامپ برای مسلط ساختن اسرائیل بر خاورمیانه شکست می‌خورد
نتانیاهو

حتی اگر عملیات‌های نظامی خارجی به طور موقت باعث تقویت حمایت داخلی شوند اما اغلب در ایجاد تغییرات یا ثبات بلندمدت شکست می‌خورند. دهه‌ها مداخله خارجی نشان داده است که انتقال قدرت‌های سیاسی تحمیل شده از خارج، بیشتر از آنکه صلح پایدار به بار بیاورند، منجر به هرج و مرج می‌شوند.

فشارهای منطقه‌ای و داخلی، چالش‌های پیش روی جاه‌طلبی‌های هژمونیک اسرائیل را تشدید کرده‌اند.

کشورهای خلیج فارس از فروپاشی و هرج و مرج ناشی از آن، بحران انسانی، سیل پناهندگان و گسترش سلاح‌های هسته‌ای می‌ترسند.

در عرصه داخلی نتانیاهو با فشار فزاینده‌ای در بحبوحه ناامیدی عمومی نسبت به شکست او در برقراری آتش‌بس کامل در غزه یا آزاد ساختن همه گروگان‌ها روبرو است که این شکاف‌های داخلی را آشکارتر ساخته و هرگونه استراتژی منسجم بلندمدت را به چالش کشیده است.»

به عقیده این تحلیلگر، رژیم صهیونیستی نه تنها نتوانسته یک مرجع حاکمیتی مشروع فلسطینی برای در کنترل گرفتن غزه به وجود بیاورد همچنین تحمیل رهبری از خارج یا یک رهبری وابسته به این باریکه نیز شکست خورده و در نتیجه تنها حاصل جنایاتش در این باریکه هرج و مرج و ظهور جنبش‌های مقاومت جدید بوده و این مشابه با شکست‌های ایالات متحده در عراق و افغانستان است.

هشام جعفری در خصوص مواجهه رژیم صهیونیستی با مخالفت‌ها و چالش‌ها از سوی کشورهای مهم منطقه نیز می‌نویسد:

«عربستان سعودی همچنان تمایلی به پذیرش بلندپروازی‌های اسرائیل نداشته و اصرار دارد که هرگونه عادی‌سازی در روابط با آن باید با تعهد مشخص برای ایجاد یک کشور فلسطینی همراه باشد. با این حال، تجاوزگری اسرائیل، باعث غیر محتمل شدن هر گونه توافق‌های بیشتر سیاسی شده است.

برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس در حال ارزیابی مجدد در رویکرد خود در قبال اسرائیل هستند، چون این سوال را دارند که آیا اقدامات اسرائیل نه فقط باعث ایجاد ثبات نشده بلکه آیا باعث درگیری بیشتر نخواهد شد؟

استراتژی‌های عربستان و امارات نشان دهنده تمایل آنها به اجتناب از جانبداری در درگیری‌های منطقه‌ای و عدم تمایل آنها به پیوستن به ائتلافی به رهبری اسرائیل علیه ایران است.

در این میان ترکیه نیز بعید است که سلطه منطقه‌ای اسرائیل را بپذیرد.

زمانی "عصر طلایی" همکاری بین اسرائیل و ترکیه در دهه ۱۹۹۰ وجود داشت اما حالا روابط آنها به سطح سوءظن متقابل رسیده است. رهبران ترکیه به طور فزاینده‌ای در محکومیت اقدامات اسرائیل، به ویژه در غزه، صریح‌تر شده‌اند و آنکارا اتحادهای عمیق‌تر اسرائیل با یونان و قبرس را تهدیدی علیه خود می‌داند.

ترکیه همچنان به تقویت قابلیت‌های نظامی و موشکی خود ادامه می‌دهد و نفوذ منطقه‌ای خود را در سوریه اعمال می‌کند. همچنین خود را به عنوان یک میانجی‌گر بالقوه در تنش‌های اسرائیل و ایران نشان داده که این نشانه‌ای از تمایل ترکیه برای مستقل عمل کردن است.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha