مدير مسوول روزنامه اعتدال معتقد است: بيشتر افرادي كه به حوزه هنر و رسانه وارد ميشوند، تخصص لازم را ندارند و فقط راه نفوذ براي ورود به اين دو حوزه را داشتهاند.
رضا صابري در گفتوگو با خبرنگار رسانه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار كرد: مشكل بزرگي كه در جامعه داريم اين است كه افراد در برخي حوزههاي تخصصي و علمي، گمانشان اين است كه حوزه هنر و رسانه، علمي و تخصصي نيست و هر كسي ميتواند راه نفوذ در آن را پيدا كند.
وي ادامه داد: مشكل عمدهاي كه در اين زمينه به وجود ميآيد، فقدان تاثيرگذاري رسانه و هنر در جامعه است كه اين دو مقوله ابزار بسيار موثر و مهم در هر جامعهاي محسوب ميشوند كه اگر دست افراد شايسته و لايق نيفتند، مشكلاتي را به وجود ميآورد و اين درحالي است كه متاسفانه در حال حاضر عدم تاثيرگذاري اين دو موضوع در جامعه آنقدر آشكار است كه نياز به توضيح ندارد.
او تاكيد كرد: وجود و حضور افراد غيرمتخصص در جامعه، تاثير هنر و رسانه را از بين برده و با توجه به حساسيت بحث هنر در رسانه، به نظر من راهحل اين موضوع آن است كه مسوولان راههاي ورود افراد غيرمتخصص را به اين دو حوزه ببندند.
وي گفت: متاسفانه برخي افراد با داشتن ابزارهاي قانوني راههاي نفوذ افراد متخصص را به اين حوزه ميبندند و اين موضوع باعث ميشود كه رسانه نتواند تحليل درست از موضوع هنري داشته باشد و اقبال به آن كم ميشود.
اين كارشناس با اشاره به موضوع قابليتهاي هنرهاي بصري كه رسانههاي نوشتاري فاقد آن هستند تصريح كرد: اگر بتوانيم كارها و هنرها را از طريق شنيداري و ديداري انتقال دهيم و در رسانهها كار كنيم، انتقال آن به مخاطب بيشتر ميشود؛ به طور كلي جايگاه انتقال از طريق بصري بيشتر از مكتوب است و تاثيرگذاري بيشتر و ماندگارتري خواهد داشت.
صابري ادامه داد: البته در بحث رسانههاي نوشتاري يك موضوع قابل توجه درواقع امكاناتي است كه آن رسانه مكتوب نياز دارد؛ مثل موضوع فضا؛ روزنامه و مجله يك فضاي محدود دارند و اگر رسانههاي كاغذي بتوانند مردم را به سمت رسانههاي صوتي و تصويري هدايت كنند، بسيار مفيد و موثر خواهند بود ولي اين هدايت كردن خود به هنر نياز دارد.
وي درباره تاثير سياست و شرايط جوامع بر هنر و رسانه اظهار كرد: متاسفانه سياست هميشه بر همه چيز و همه حوزهها از جمله اقتصاد و فرهنگ تاثيرگذار است و علت آن قبيلهاي عملي كردن درحوزه سياست است.
او درباره جايگاه ضعيف كاريكاتور و عكس در رسانهها و مطبوعات گفت: هر چيزي كه امروزه براي آن انگيزه وجود داشته باشد، امكان بهوجود آمدنش هم فراهم ميشود؛ به عنوان مثال در حال حاضر كاريكاتوريستها در رسانههاي ما جايگاهي را كه بايد ندارند، چون وقتي كاريكاتوريستي به من مراجعه ميكند، نميتوانم از لحاظ مالي او را راضي كنم زيرا درآمد خودم محدود است و متناسب با درآمد خود برروي آن قيمتگذاري ميكنم اما با اين كار آن هنرمند دلسرد شده و كنار ميرود و علت اين موضوع آن است كه ارزش مالي كه به هنرمند داده ميشود كم است و او به اين كار تشويق نميشود.
اين مدير مسوول روزنامه درباره فرصتها و تهديدهاي هنر گفت: فرصت هنر قبل از هر چيز داشتن مخاطب است و مخاطب، خود ميتواند بهترين فرصت محسوب شود و بدترين تهديد در واقع بستن دست آنهاست؛ درواقع افرادي كه امكان نفوذ دارند كار هنرمندان را انجام ميدهند.
وي گفت: منظور از داشتن مخاطب اين نيست كه فلان فيلم يا روزنامه پرفروش شود بلكه اين است كه عطش آن موضوع در جامعه ايجاد شود و درواقع بايد گفت پرفروش بودن ملاك بهتر بودن آن روزنامه نيست بلكه تاثيرگذار بودن آن مهم است.
انتهاي پيام
نظرات