به گزارش ایسنا، امروز، ۲۶ مرداد ماه ـ هفتمین سالروز درگذشت عزتالله انتظامی است و به همین انگیزه، بخشی از روزهای آغازین فعالیت هنری او را که شاید برای مخاطبان، تازگی بیشتری داشته باشد، مرور میکنیم.
این نوشتار برگرفته از کتاب خاطرات این هنرمند با نام «جادوی صحنه» است که به کوشش اعظم کیان افراز، از سوی نشر افراز منتشر شده است.
با ما در این خاطرهبازی همراه باشید:
«سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ اوج محبوبیت پیشپردهخوانی بود. پرویز خطیبی کسی بود که در محبوبتر شدن پیشپردهخوانی، نقش بسزایی داشت. پیش از آنکه او مضامین انتقادی را در پیشپردهخوانی مرسوم کند، این مضامین بسیار ساده و پیش پا افتاده بودند مثل اختلاف زن و شوهر یا عروس و مادر شوهر یا عشق و عاشقی دختر و پسر. وقتی مهرتاش «کارمند دون پایه» نوشته پرویز خطیبی را با اجرای عباس حکمت شعار به صحنه برد، انتظامی هم مثل بیشتر مردم مجذوب این مضمون انتقادی شد چرا که برای اولین بار مردم میدیدند که یک کارمند دون پایه درد دل میکند و از وضع زندگی خودش میگوید.
شاید هم به همین علت بود که انتظامی برای امتحان پیشپردهخوانی، بلافاصله شروع به خواندن تصنیف «کارمند دون پایه» کرده بود.
مهرتاش و گروهش سبک خاص خود را داشتند. پیشپردهخوانهای این گروه به جای آنکه فراک بپوشند، تعلیمی به دست بگیرند و کلاه سیلندری به سر بگذارند، کت و شلوار معمولی میپوشیدند. آنها از موسیقی ایرانی استفاده میکردند و فقط آهنگهای ایرانی را اجرا میکردند.
کار به جایی رسید که انتقاداتی که در پیشپردهخوانی میشد، آنقدر تند و تیز بود که نمیشد آنها را در روزنامهها چاپ کرد اما همین تصنیفهای پیشپردهخوانی به قدری پرطرفدار بود که به محض چاپ، فروخته میشد. این تصنیفها را چند نفر از جمله پرویز خطیبی، نواب صفا و ابوالقاسم حالت میسرودند.
در آن سالها تئاتر، رونق پیشپردهخوانی را نداشت. تماشاخانهها اسم پیشپردهخوانها را روی پرده و پارچه مینوشتند تا مردم را به سالنها بکشانند. تئاتری که پیشپرده نداشت، تماشاگر هم نداشت. حتی مرسوم بود که پیشپردهخوانها را به تئاترهای دیگر دعوت میکردند.
انتظامی هم به تئاترهای «هنر»، «پارس» و «گیتی» دعوت شد. در تئاترهایی که او و همکارانش پیشپرده میخواندند، به ندرت نمایشهای جدی و سنگین اجرا میشد و بیشتر نمایشنامهها طنز بود. پیشپردهها هم که طنز بودند و مربوط به وقایع روز.
اگر نمایشنامه جدی بود، طنز پیشپرده، جدی بودن نمایشنامه اصلی را تحت تاثیر قرار میداد. حتی بازیگری به نام الماسی که بازیگر خوبی بود و روی نقشهایش با دقت و وسواس کار میکرد، وقتی میخواست نمایشنامهای جدی اجرا کند، از انتظامی میخواست پیشپرده نخواند چرا که فضای سالن عوض میشد و نمایش تاثیر خودش را از دست میداد.
انتظامی بعد از تئاتر «کشور» به تماشاخانه «هنر» رفت؛ یک زیرزمین در انتهای یک کوچه بنبست. علاوه بر پیشپردهخوانی، در این تماشاخانه، نقشهای کوچک تئاتر را هم بازی میکرد.
پس از مدتی یکی از گاراژدارهای سرچشمه به اسم سعادت، تماشاخانه را خرید و همه را بیرون کرد و در تماشاخانه را بست.
بعد از این اتفاق، انتظامی به تئاتر «پارس» (فرهنگ) رفت؛ جایی که صمد صباحی در آنجا کار میکرد و نیز افرادی مثل اصغر تفکری، هوشنگ سارنگ، پرخیده، فروغ سهامی، عباس تفکری، علی تابش، کاظم تهرانچی، عبدالله محمدی، تقی ظهوری، علی محزون، مرتضی احمدی، تفرشی آزاد و دخترهایش ایران و توران و خانم نادره.
در تئاتر «پارس»، انتظامی فقط پیشپرده میخواند اما یک حادثه او را به بازیگر اصلی یک اپرت تبدیل کرد. هنگام اجرای نمایش «آرشین مالالان» به کارگردانی صمد صباحی، کاظم تهرانچی بازیگر نقش اول، در اسکی دچار حادثه شد و پایش شکست. نزدیک بود نمایش تعطیل بشود که انتظامی به حبیبی، مدیر تماشاخانه پیشنهاد کرد جای تهرانچی بازی کند، با این شرط که اگر بازی او بهتر بود، این نقش را به او بدهند. هرچند که صمد صباحی میانه خوبی با انتظامی نداشت و با بازی کردن او موافق نبود، ولی چارهای نداشت و پذیرفت. بازی انتظامی آنقدر موفق بود که حتی پس از بهبودی تهرانچی هم کسی با بازی او مخالفتی نکرد. بعد از «آرشین مالالان»، انتظامی در نمایشنامههای «محصلین کلک باز»،« ناموس» و نیز «واریته نوروزی» بازی کرد و بعد هم در «اولتیماتوم» که نویسنده آن پرویز خطیبی بود و در آن انتظامی، سارنگ، اصغر تفکری و علی محزون هم بازی میکردند.»
و این سرآغاز ورود بازیگری به صحنه تئاتر بود که بعدها عنوان آقای بازیگر را به خود گرفت.
یاد عزت الله انتظامی گرامی باد.
انتهای پیام
نظرات