ديدار با مظاهر مصفا برنامهي درسي دانشگاهها كارآيي ندارد
مظاهر مصفا اين سالها را بيشتر در خانه بهسر برده است و هفتهاي چهار ساعت در دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات، در مقطع دكتري، ادبيات عرفاني و حماسي درس ميدهد.
او زماني مديرگروه ادبيات دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران بوده است و امروز استادي با سه نوبت بازنشستگي و شاعري با 10 مجموعهي شعر، كه ميگويد، در سالهاي اخير هنوز مجموعهي شعري نخوانده كه به دلش بنشيند.
پدرش، عبدالحسين مصفا، شاعر و حافظ قرآن بوده و هميشه به آنها توصيههايي داشته است، كه از يكي از آنها اينگونه ياد ميكند: ميگفت فرزند من نيستيد، اگر شاه در گوشتان زد، پسش نزنيد. اين نصيحت پدر باعث شد تا ما هيچگاه زيرباربرو نباشيم.
مظاهر مصفا در ديداري كه بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با او داشت، دربارهي برنامهي درسي دانشگاهها، وضعيت استادان زبان فارسي، شعر ديروز و امروز، زبان فارسي و برخي موضوعهاي ديگر سخن گفت.
مصفا گفت كه از معاصران به ملكالشعرا بهار و مهدي حميدي علاقهمند است و در يك روزگار طولاني، حميدي را بزرگترين شاعر ميدانسته است. به قول خودش، از دوپهلوها يعني نوپردازها هم، مهدي اخوان ثالث و فريدون مشيري را دوست دارد و مشيري را بيشتر: «شايد صنعتگري مشيري كمتر از اخوان باشد، اما به شعر مشيري علاقه و شيفتگي خاصي دارم.»
او زماني رمان زياد ميخوانده، اما چند وقتي است كه ديگر فرصت اين كار را ندارد و آخرين رماني را هم كه خوانده، شبيه به «سيرالعباد» سنايي و زندگي بودا توصيف ميكند كه فرصت دو بار خواندنش را داشته است.
ميگويد: زياد كتاب نميتوانم بخوانم. اين روزها دچار افسردگي شدهام. بالأخره معيشت چيزي نيست كه بگوييم مهم نيست و همهي ما كار ميكنيم تا رفاه بيشتري داشته باشيم.
مظاهر مصفا در بخش ديگري از گفتههايش با اشاره به كيفيت علمي در دانشگاههاي امروز، اظهار كرد: اگر در برنامهي تحصيلي كه تهيه ميشود، دقت كنيد، ميبينيد در مقطع كارشناسيارشد رشتهي زبان و ادبيات فارسي، درسي دوواحدي داريم به نام سنايي، ناصرخسرو، خاقاني و نظامي، يعني يك ساعت و نيم كه ميشود 16 هفته. شما تاريخ دانشگاه را ورق بزنيد، خواهيد ديد كه هرگز هيچ درسي 16 هفته تشكيل نشده است؛ چون يا به تعطيلي ميافتد يا به جمعه و عيد ميخورد و شايد مجموعا 12 ساعت در سال تشكيل شود. بعد هم اگر تشكيل شد، در هر جلسه تا استاد بيايد و كلاس شكل بگيرد، بيش از اين ديگر بازدهي ندارد. اگر استاد، علامهي سنايي و ناصرخسرو هم باشد، در طول 12 ساعت چطور ممكن است سنايي و ناصرخسرو تدريس كند؟ اين برنامهي مدون تحصيلي، مشكلات بسياري دارد. دو تا قصيدهي خاقاني را نميشود در مدتزمان 12 ساعت درس داد، تا چه رسد كه او را با شاعران ديگر در يك ساعت تدريس كرد. پس اين برنامهاي است كه تنها روي كاغذ نوشته شده است و عملي نيست.
اين استاد ادبيات يادآور شد: حالا حتا اگر ساعت هم زياد شود، اما آن كسي كه مدعي است بيايد خاقاني درس دهد، كيست؟ چهار نفر در مملكت پيدا كنيد كه بتوانند و اين صلاحيت را داشته باشد كه خاقاني و نظامي را واقعا درس بدهند.
اين شاعر در توضيحي ديگر هم گفت: بنابراين اين برنامهي درسي، كارآيي ندارد. با اين برنامه، چه انتظاري داريم كه اين شاعران بزرگ در ذهن دانشجويان ادبيات ما باقي بمانند؟ زماني دكتر پرويز ناتل خانلري وزير فرهنگ بود. در طول خدمتش، 240 متن مهم زبان فارسي را از نظم و نثر با مقدمه، فهرست و توضيحات انتشار داد و كساني را كه شايستگي داشتند، براي كار دعوت ميكرد.
او در ادامه به مسألهي حقوق استادان اشاره كرد و گفت: مسألهي حقالتدريس هم هست. حقوق استادان كم است و هر درسي به آنها براي تدريس بدهند، قبول ميكنند؛ براي اينكه معيشتشان مختل است.
مظاهر مصفا سپس با اشاره به نسخههاي خطي فارسي موجود در سراسر دنيا، متذكر شد: چهارصدهزار نسخهي خطي فارسي در شبه قاره وجود دارد. بسياري از كساني كه رفتهاند، ميگويند برگهايشان پوسيده و يك گوشه ريخته شدهاند. اين تعداد نسخهي خطي به 10 قرن روزگار و تاريخ اين ملت و سابقهي كهن تعلق دارند كه به تدريج دارند از بين ميروند. اينهمه مسافرت و خرج و مخارج و سمينار به چه درد ميخورد؟! آيا اتفاق افتاده كه در يك سال تعدادي را سوار اتوبوس كنند، و نه حتا با هواپيما، بروند و روي اين نسخهها كار كنند، عكس بگيرند، بياورند و منتشر كنند. نسخههايي كه دارند از بين ميروند، سابقهي ميراث فرهنگي 10 قرن ما هستند كه زير دست و پاي روزگار در حال اوراق شدناند.
او افزود: نسخهي خطي تخصص ميخواهد. علم مقابله خودش، هم تجربه و هم تخصص ميخواهد كه ما نداريم. محمدتقي دانشپژوه در كتابخانهي مركزي دانشگاه تهران بود كه از بين رفت و بقيهاي هم كه بودند، از ميان رفتهاند. علم و تدبير مقابله و تصحيح از ميان رفته است. چند تا محقق و متخصص نسخهشناس از جنس ايرج افشار يا رفقايي كه بودهاند و ديگر نيستند، داريم؟ ديگر كسي نيست. يعني 30 سال ديگر تنها يك نفر متبحر هم در اين عرصه نخواهيم داشت.
اين استاد دانشگاه به ايسنا گفت: ما 300 شعبهي دانشگاه آزاد و تعدادي دانشگاه دولتي داريم. اينهمه دانشگاه هست و هر دانشكدهاي هم يك گروه فارسي دارد. اين گروهها در طول چهار سال كه ميخواهند مدرك بدهند، فرصت غنيمتي است كه رسالههاي پاياننامهي آنها چيزي باشد كه به درد بخورد. يعني بهجاي نوشتن اين پاياننامهها با جلدهاي زركوب و نقرهكوب، بروند روي گنجينهي زبان و ادب فارسي كار كنند و آنها را رو، تكثير و منتشر كنند. شما در دانشگاهها برويد 500 پاياننامه را ورق بزنيد؛ اگر يكي از آنها به درد خورد! يا برويد در زيرزمينهاي دانشگاه آزاد، تمام پاياننامههاي با جلدهاي نقرهكوب و زركوب را ببينيد؛ كدام ناشر چاپشان ميكند؟ بنابراين اين كاغذها حرام شده، عمر بچههاي ما حرام شده و در زيرزمين دانشگاهها ريخته شده است. در حاليكه در آن روش كه اشاره كردم، هر دانشجويي كه فارغالتحصيل ميشود، يك اثر زبان فارسي را زنده ميكند و به مرحلهي چاپ ميرساند؛ در حاليكه الآن اينطور نيست. در روسيه، لندن، شبه قاره و آمريكا صدها نسخهي خطي فارسي هستند. در يكي از شهرهاي خودمان، يك وقت فكر كرده بودند اين نسخهها مقواي قوطي كنسروند و دورشان ريختهاند. در كتابخانهاي در يك شهر كوچك در چين، آنطور كه يكي از استادها ميگفت، 13هزار نسخهي خطي فارسي است. ببينيد چه گنجينهي عظيمي داريم و سراغ اين متون نميرويم و از اين فرصت استفاده نميكنيم. قبلا رابطههاي ادبي استادان بيشتر بود و از هرجا هر نسخهاي كه ميخواستيم، فورا آماده ميشد، كه اين ارتباط و امكان الآن وجود ندارد.
مصفا سپس به مقولهي تأثيرگذاري اقتصاد بر ادبيات رسيد و در اينباره گفت: مسلم است كه اقتصاد بر ادبيات تأثير گذشته است. كسي كه نان ندارد بخورد، فرصت ندارد به اين مسائل هم فكر كند و هزاران دانشجوي بااستعداد ممكن است موفق نشوند به تحصيلشان ادامه دهند. اگر معيشت و اقتصاد خوب نباشد، اثرش بر همهچيز و از جمله فرهنگ معلوم ميشود و صدمه ميزند.
او افزود: در تلويزيون و راديو هم ميبينيد كه چه تخريبي نسبت به زبان فارسي دارد ميشود. زبان فارسي را پر از تركيبات غيرايراني كردهاند. شصت تا 70درصد اصطلاحات را به فرنگي ميگويند و اين بلندگو تمام مملكت را تسخير ميكند. زبان فارسي تحت تأثير برنامههاي صدا و سيما دارد ويران ميشود.
بخش ديگري از ديدار با مظاهر مصفا به گفتوگو دربارهي شعر معاصر فارسي سپري شد، كه در اينباره اظهار كرد: شعر فارسي تا زمان مشروطه سير سنتي و طبيعي خود را داشت. از مشروطه به بعد، تنوع و تحولي در شعر فارسي بهوجود آمد و شعر سياسي شد. در دورهي صفويه هم كم و بيش گاهي شعر سياسي بود. البته ماهيت شعر سياسي است و فرخي سيستاني هم كه محمود را ستايش ميكند، بهنوعي به سياست وارد ميشود. پس صاحبان قدرت به شعر ربط دارند؛ ولي به اين معني كه ما بعد از مشروطه داريم، سياسي نبوده است. از سويي، ادبيات فارسي بهواسطهي توسعهي ارتباطات از ادبيات روس و نيز از ترجمهها تأثير پذيرفت. نيما و يكي از همكاران روسش تحت اين تأثير، بساط شعر نو را راه انداختند. او شعر سنتي هم دارد؛ اما در مجموع، چيزي از اين شعرهايش درنميآيد كه بتوان به او گفت شاعر. قطعههايي ساخته كه غالبا ضعيفاند. شعرهايش به گونهاي نيستند كه بشود او را با بهار يا ايرج ميرزا، كه سعدي روزگار خودش است، مقايسه كرد.
اين پژوهشگر در ادامه گفت: مجموعا تحولي در شعر فارسي توسط نيما و دوستش اتفاق افتاد و كساني هم مثل نادر نادرپور، مهدي اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و فريدون مشيري تحت تأثير او بودند. اما اخوان شعر سنتي را خوب ميگفت. اگر به طرف شعر نو هم ميآيد، شعر نو را هم به علت اينكه در شعر سنتي تسلط دارد، خوب ميسازد. «زمستان» اخوان عالي است. مشيري هم شعر سنتياش بيراه نيست. شعر نوهايي هم كه ساخته، از جنس شعر «كوچه» حد وسطاند؛ ولي هيچكدام خيلي پا نگرفتند و در بين اينها يك بهار يا اديبالممالك فراهاني درنيامد. منظورم بعد از مشروطه است. يا ايرج ميرزا كه هرچند شعر كم دارد، اما هرچه ساخته، خوب ساخته و سعدي روزگار خودش است، فرخي سيستاني روزگار خودش است. فروغ فرخزاد در ميان نوسرايان، يك ستاره است، شايد بهدليل زندگي غيرمعمولش و بيمهري زمانه نسبت به او. يادم ميآيد روزي در كتابخانه آمد و از من سراغ تفسير قرآن را گرفت. فروغ مشخصات استثنايي داشت، هم زندگياش و هم شعرش. در تاريخ شعر فارسي آدم ماندگاري است. شاعران بزرگ معاصر مثل همايي، بهار، اميري فيروزكوهي و يا رهي معيري پايدارند. بعد از اخوان، در شعر نو كسي را سراغ ندارم، و نه اين كه نباشد؛ من مأنوس نيستم. اخوان به ادبيات قديم آشنا بود.
مصفا دربارهي بحران شعر و مخاطب نداشتنش هم گفت: شعر اجتماعي - سياسي مخاطب ميخواهد. ولي شعري از نوع غزلسرايي حافظ، خودش مخاطب دارد. از جهت برخورد اجتماعي، بين سعدي و حافظ در شعر مقايسهاي داشتم. حملهي مغول به ايران با تولد سعدي مقارن بوده است؛ ولي او يك بيت مدح ندارد. در تمام قصايدش نصيحت ميكند و با آن آدمكشها اينطور حرف ميزند. ولي حافظ اينطور نيست و از اميرزادهي مغول حرف ميزند. بههيچ وجه همت سعدي با همت حافظ قابل مقايسه نيست، منتها حافظ بااستعدادترين شاگرد سعدي در غزلسرايي است. شايد بسيار كم باشد غزلي از حافظ كه به وزن و قافيهي سعدي نباشد؛ او قدم به قدم به دنبال سعدي رفته است.
مصفا در ادامه متذكر شد: الآن دانشگاهها نميتوانند ذوق شعري بچهها را تقويت كنند. متن درسي دورهي كارشناسي زبان و ادب فارسي چنان است كه وقتي دانشآموخته ميشوند، 200 صفحه متن فارسي اصيل نخواندهاند. اين بدبختي است كه عربي هم نميدانند. اگر لازم است اين واحدهاي درسي باشند، پس درست و دقيق خوانده شوند. من سال 28 وارد دانشگاه شدم. در دورهي دكتري، استاد فروزانفر به خاطر يك شعر، 9 سال، دو درسم را معطل گذاشت و در پايان با وساطت آيتالله شريعتمداري، معدل شيرازي و صورتگر نمرهام را داد. رسالهام دربارهي تحول قصيده بود و از سال 32 شروع به تدريس كردم. سه بار هم تا به امروز بازنشسته شدهام.
او در بخش پاياني گفتههايش با يادي از قيصر امينپور، گفت: شاگرد من بود. تقدس در ذات و روحش بود و روح پاكيزهاي داشت و بههيچ نوع انحرافي، او را نميشناسم. گوشهگير بود و شايد در طول سال چندبار بيشتر در گروه پيدايش نميشد. در شعر خلاقيت استثنايي داشت و هرچه ساخته، خوب است. او شاعر مردمي است.
مظاهر مصفا، متولد اول شهريورماه 1311 در اراك است. سال 1343 در رشتهي زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه تهران دكتري گرفته و بيش از 40 اثر در حوزههاي تأليف، تصحيح و شعر به چاپ رسانده است.
مجموعههاي شعر او عبارتاند از: «شبهاي شيراز»، «ده فرياد»، «سي پاره»، «سي سخن»، «چهل چكامه»، «سپيدنامه»، «سوگ دهخدا»، «سوگ معين» «سوگنامهي هادي رنجي، شاعر سبك هندي» و «سوگنامهي معدل شيرازي».
در حوزهي تصحيح هم «ديوان سنايي»، «نظيري نيشابوري»، «نزاري قهستاني» و «كليات سعدي» را تصحيح كرده است.
در زمينهي تأليف نيز «پاسداران سخن»، «در تحول قصيده»، كه به گمانش اولين اثرش چاپشدهاش است، و « گزيدهي غزليات شمس» با مقدمه و حواشي را به چاپ رسانده است.
مصفا كه ميگويد، در سال 82 براي بار سوم بازنشسته شده است، هماكنون در دورهي دكتري دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم تحقيقات، ادبيات عرفاني و حماسي تدريس ميكند.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات