به گزارش ایسنا، در دومین همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران، باستانشناسان موضوعاتی چون «آموزش عالی، یادگیری فناورانه و اشتغال در باستانشناسی»، «باستانشناسی و توسعه پایدار: مطالعات میراثفرهنگی و کاوشهای نجاتبخشی در ایران»، «روند تغییرات و تخریبات در چشمانداز باستانی سرپل ذهاب طی چند دهۀ اخیر»، «از زاگرس تا البرز و جهانِی شدن نوسنگی»، «تپه پوستچی شیراز؛ قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها با چشمانداز توسعه پایدار شهری»، «فعالیتهای مرمتی حفاظتی در دهههای گذشته تخت جمشید» و «جستاری بر رابطه مردم و میراث فرهنگی افغانستان» را در دو پنل تخصصی، مورد بررسی قرار دادند.
رحمت عباسنژاد سرستی، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه مازندران در دومین پنل تخصصی این همایش با ارائه مقاله «آموزش عالی، یادگیری فناورانه و اشتغال در باستانشناسی»، گفت: نتیجه این مطالعه بیانگر آن است که بازنگری علمی در برنامهریزیهای آموزش عالی باستانشناسی، توسعه روشها و ابزارهای پژوهش در باستانشناسی، توجه به یادگیریهای فناورانه، توانمندسازی پژوهشگران در زمینه مهارتهای فناورانه بویژه دیجیتال و اِعمال مدیریت بر ایجاد رابطه بین نسلهای پژوهشگر باستانشناسی، ضروری است.
۵ عامل مخرب آثار تاریخی
علیرضا سرداری ـ عضو هیأتعلمی پژوهشکده باستانشناسی ـ نیز با موضوع «باستانشناسی و توسعه پایدار: مطالعات میراثفرهنگی و کاوشهای نجاتبخشی در ایران» بحث را ادامه داد و گفت: در مطالعات باستانشناسی نجاتبخشی و مقوله میراث فرهنگی در معرض خطر، معمولاً پنج عامل مخرب شامل جنگها، درگیریهای نظامی و محلی، حفاریهای قاچاق و غیرمجاز، عملیات کشاورزی، فرسایش و عوامل طبیعی و طرحهای توسعه و فعالیتهای عمرانی وجود دارد.
به گفته او، طرحها و پروژههای عمرانی که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا با رشد سریع تکنولوژی و مکانیزه شدن (ماشینیشدن) پدیدار شدند، نقش عمدهای در تخریب و نابودی میراث فرهنگی و محوطههای باستانشناسی داشتهاند.
سرداری با اشاره به اینکه بعد از انقلاب و در سالهای سخت دوره جنگ نیز تلاشهایی توسط باستانشناسان و متخصصان میراثفرهنگی صورت گرفت، افزود: با وجود این، در اوایل دهه ۱۳۸۰ بود که با اهتمام مدیریت پژوهشکده باستانشناسی و پشتیبانی سازمان میراثفرهنگی، رویکردی جدید به مقوله توسعه و حفاظت از محوطههای باستانشناسی پدیدار شد.
این باستانشناس اضافه کرد: با تصویب آییننامه بند ج ماده ۱۱۴ برنامه چهارم، نحوه تعامل توسعه با میراث فرهنگی در ایران نسبتاً روشن شد، از این مقطع به بعد با شکلگیری و فعالیت «واحد باستانشناسی نجاتبخشی» یا همان «واحد مطالعات طرحهای عمرانی» در پژوهشکده باستانشناسی، با همکاری اداره میراثفرهنگی استانها برخی از مطالعات و نظارت بر پروژههای عمرانی صورت گرفت که البته همراه با ضعفها، قوتها و نقدهایی بوده است.
وی گفت: بسیاری از این مطالعات و نظارتها در قالب برنامههای بازدید استعلامی، بررسی و شناسایی، کاوش نجاتبخشی بود و در مواردی منجر به توقف طرح عمرانی نیز شده است.
«سرپل ذهاب» بیپناهتر از همیشه
سجاد علیبیگی، استادیار باستانشناسی دانشگاه رازی نیز در این نشست به بیان روند تغییرات و تخریبات در چشمانداز باستانی «سرپل ذهاب» در چند دهۀ اخیر پرداخت و یادآور شد: سرپل ذهاب به دلیل واقع شدن میان ارتفاعات فلات ایران و دشتهای واقع در شرق بینالنهرین و دارا بودن مدارک باستانشناختی متعدد از برهمکنشهای این دو منطقه از دیدگاه باستانشناسی حائز اهمیت است.
این باستانشناس افزود: بر پایۀ اسناد باستانشناختی مربوط به اواخر قرن ۱۹ میلادی تا به امروز، محوطههای باستانی زیادی در منطقۀ سرپل ذهاب وجود داشته که امروزه یا به کلی از میان رفته یا بخش عمدۀ آنها نابود شده است.
او با بیان اینکه از ۱۹۳ محوطۀ باستانی شناسایی شده در بررسی اخیر، تنها چند محوطۀ در فهرست آثار ملی ثبت شده و از این تعداد تنها حدود ۵ محوطه دارای عرصه و حریم مصوب است، گفت: شدت و حدت تخریبها و بازدارنده نبودن مقررات و قوانین باعث شده میراث ملی ما در سرپلذهاب بیپناهتر از همیشه بماند.
نخستین کانون نوسنگی در کجای ایران است؟
حسن فاضلی نشلی، عضو گروه باستانشناسی دانشگاه تهران نیز با اشاره به بخشی از مقاله «از زاگرس تا البرز و جهانِی شدن نوسنگی» و با بیان اینکه به ارزیابی کمی و کیفی، بسط و گسترش جوامع نوسنگی در سراسر ایران در دو جبهه زاگرس و البرز پرداخته است، گفت: بیشک، نوسنگی شدن و ورود به دوره روستانشینی یکی از مهمترین مقاطع تاریخ بشر محسوب میشود، نه از آن جهت که تحولی شگرف در طرز معیشت مردم صورت گرفته است، بلکه از آن نظر مهم بوده که دوره روستانشینی را باید یک انقلاب اجتماعی و ایدئولوژیکی محسوب کرد که تمام ابعاد وجودی انسان را تحتتأثیر خود قرار داد، بنابراین بسیار مهم است که جایگاه ایران در یک چنین تحولِ مهم، چگونه بوده و سهم ایران در یک چنین تحول تاریخی به چه میزان بوده است.
نشلی اظهار کرد: امروزه به مدد پژوهشهای جدیدی که توسط نسل جدید باستانشناسی که در غرب ایران صورت گرفت، میدانیم در حدود ۹۸۰۰ تا ۹۶۰۰ قبل از میلاد، نخستین کانونهای نوسنگی در غرب ایران اتفاق افتاده است.
قدمت تپه پوستچی شیراز تعیین شد
حسنعلی عرب، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر شیراز نیز در سومین پنل تخصصی دومین همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران، با ارائه مقاله «تپه پوستچی شیراز؛ قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها با چشمانداز توسعه پایدار شهری» که تألیف مشترک با علیرضا سرداری، استادیار پژوهشگاه است، گفت: تپه پوستچی در بافت شهری شیراز واقع شده است و دارای شواهدی از پیش از تاریخ (دوره نوسنگی تا دوره مس و سنگ مربوط به ۷۲۰۰ تا ۴۲۰۰ پیش از میلاد) بوده که پس از وقفهای طولانی، در دوره صفوی بار دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
وی افزود: در پژوهشهای باستانشناسی فارس، اطلاعات مربوط به اواخر دوره نوسنگی و چگونگی ورود به دوره مس و سنگ کمتر مورد توجه بوده است.
این باستانشناس همچنین گفت: کاوشهای این محوطه نشان داده که تپه پوستچی قابلیت شناساندن شواهد کافی از این دوره را دارد، اما باستانشناسی در شهر که بعضاً باستانشناسی شهری نیز گفته میشود، با گره خوردن به پیکره هویتی شهر، در کانون توجه شهروندان قرار دارد.
عرب بابیان اینکه از سوی دیگر بیشتر زیرساختهایی که دیگر محوطهها به آن دسترسی ندارند، به راحتی در این محوطهها فراهم است، افزود: شناخت وضعیت موجود محوطه، نخستین قدم برای تدوین برنامههای درازمدت راهبردی است، از این رو بررسی نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدات خارجی این اثر، نشان میدهد که این محوطه، پتانسیلی پنهان در توسعه شهر شیراز محسوب میشود.
حمید فدایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و مدیر پایگاه جهانی تخت جمشید نیز مروری بر فعالیتهای مرمتی حفاظتی در دهههای گذشته داشت و به فعالیتهای مشترک مرمت ایران با مؤسسات مهم حفاظتی مرمتی دنیا پرداخت و به ۵ دوره از مهمترین فعالیتهای حفاظتی و مرمتی ۹۰ سال گذشته که در تخت جمشید و پاسارگاد صورت گرفته است، اشاره کرد.
سکوت نکنید تا فاجعه بامیان تکرار نشود
فرهاد شمال، دانشجوی دکتری باستانشناسی دانشگاه تهران موضوع جستاری بر رابطه مردم و میراث فرهنگی افغانستان را مورد بررسی قرار داد و گفت: افغانستان با غنای فرهنگی و تاریخی و ارزش بالایی از میراث نهفته ناملموس و میراث ناشناخته و آسیبدیده ملموس نیازمند حمایت و حفاظت است.
این پژوهشگر افغانستانی، کشورش را دارای آثار تاریخی و فرهنگی بسیاری دانست که بخشی از آن به میراث ناملموس افغانستان اختصاص دارد و اظهار کرد: با همه اتفاقات تلخی که بر مردم افغانستان در این سالها گذشته است، اما امروزه همچنان در هر شهر و روستایی، سخن از شاهنامهخوانی یا فردوسیخوانی به گوش میرسد، با این حال، میراث ملموس این کشور روزگار اندوهباری را سپری میکند.
این باستانشناس از دورههای درخشان پس از استقلال افغانستان سخن گفت و افزود: در این دوره مطالعات مهمی در حوزه آثار پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی کشور افغانستان صورت گرفت.
شمال از جامعه بینالمللی خواست در برابر ظلم و ستمی که به مردم افغانستان میشود، سکوت نکنند و اجازه ندهند که میراث تاریخی کشورش چون مجسمههای بودا بامیان به دست طالبان تخریب شوند.
انتهای پیام
نظرات