• شنبه / ۴ آذر ۱۴۰۲ / ۱۶:۲۷
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 1402090402458
  • خبرنگار : 71342

بازنشر گفتگوی ایسنا با بازیگر هامون، بانو

بیتا فرهی: زندگی خیلی کوتاه است

بیتا فرهی: زندگی خیلی کوتاه است

واقعیت این است که بیتا فرهی خیلی اتفاقی وارد دنیای بازیگری شد. شاید اگر آن روز به مهمانی دایی‌اش نمی‌رفت، شغل دیگری انتخاب می‌کرد. اما قسمت این بود که او به خانه دایی‌اش برود و توسط ناصر چشم‌آذر به داریوش مهرجویی که دنبال بازیگری برای «مهشید» فیلم «هامون» معرفی بشود و این شد که بیتا فرهی شد یکی از «هامون» ‌ی‌ها و حالا در قابی در کنار داریوش مهرجویی، خسرو شکیبایی، عزت‌الله انتظامی، جلال مقدم، فتحعلی ‌اویسی و ... ماندگار شده است.

شاید تقدیر این بود که او همزمان با چهلمین روز درگذشت مهرجویی از دنیا برود تا «هامون» همچنان معناهای دیگری برای ما داشته باشد و نکته قابل تامل تر اینکه آخرین فیلمش در سینما، «لامینور» بود که آخرین ساخته داریوش مهرجویی هم شد.

فرهی از آن بازیگرانی نبود که دنبال دیده شدن باشد. در پی این نبود که خیلی در مجامع هنری حضور پررنگی داشته باشد. تمایل چندانی هم به گفتگوهای مطبوعاتی نداشت. با این حال حدود ۹ سال پیش در یکی از روزهای اسفند که هوا حال و هوای بهاری داشت، به واسطه دوستی مشترک، در خانه زیبایش پذیرای خبرنگاران ایسنا شد و در این گفتگو فرصتی دست داد تا هم درباره حضور حرفه‌ایش در سینما صحبت کنیم و هم حرف‌های خودمانی‌تری مانند اندوهی که بعد از درگذشت مادر حس کرده بود و شور و شوقی که با آمدن نوه‌اش چشیده بود، داشته باشیم.

حالا که در این پاییز بی‌رحم، یکی دیگر از هنرمندان کشورمان را از دست داده‌ایم، بخش‌هایی از آن گفتگو را مرور می‌کنیم.  

فرهی در آن گفتگو از ورود اتفاقی‌اش به سینما گفت که با «هامون» رقم خورد و او نیز همچون بسیاری از ما  دچار «هامون» شد و سالی چند بار به تماشای آن می‌نشست.

خانه اش را با گلدان‌هایی زیبا زینت داده بود و جای جای خانه تابلوهایی زیباتر رخ‌نمایی می‌کردند و دری که خود یک اثر هنری بود و فرهی اشعار عطار و مولانا را با خط خوش خویش بر آن نوشته بود و نقاشی‌های دوستش نیز زیبایی این در را دو چندان کرده بود.

بیتا فرهی: زندگی خیلی کوتاه است

اتفاقی به نام «هامون»

بدیهی‌ترین اتفاق این بود که از «هامون» آغاز کنیم و بیتا فرهی با به یاد آوردن اولین و درخشان‌ترین تجربه‌اش در سینما گفته بود : «بعد از فیلم «هامون» که برای من و سینمای ایران یک اتفاق بود، آقای مهرجویی بلافاصله پیشنهاد همکاری در فیلم «بانو» را داد. بعد از دو کار شاخص برایم سخت بود هرکاری را بپذیرم پیشنهاد بسیاری می‌آمد، اما سعی می‌کردم دست به عصا و حساب شده عمل کنم. عده‌ای معتقدند در فیلم‌ «هامون» خود «مهشید» جلوی دوربین رفته است و کاری با بازیگر صورت نگرفته است. هرچند با من هیچ تمرینی نشد، اما نقش برایم جا افتاده بود و انگار شخصیت را می‌شناختم.»

خسرو شکیبایی بهترین همبازی بود

او که در اولین تجربه سینمایی‌اش با خسرو شکیبایی همبازی بوده است، شکیبایی را بهترین همبازی دانسته بود: «بسیاری زیاد از او کمک می‌گرفتم. همراه بسیار خوب و بهترین همبازی بود. هرگز نمی‌توانم یاری‌هایش را در فیلم «هامون» فراموش کنم. بعد از آن هم در چهار فیلم دیگر هم بازی شدیم.»

همانطور که «هامون» برای بسیاری از تماشاگران سینما هنوز تمام نشده و هر از گاهی آنها را وا می‌دارد تا بار دیگر با سرگشتگی‌های حمید هامون همراه شوند، برای بیتا فرهی هم تمام نشده و در زندگی‌اش جاری و ساری بود، آنچنانکه می‌گفت: «ممکن است در سال، چند بار هامون را ببینم. وقتی از نظر کاری دلتنگ می‌شوم و کمبود پیدا می‌کنم، آن را می‌بینم.»

بیتا فرهی: زندگی خیلی کوتاه است

انتظار ۷ ساله بانو

بعد از «هامون»، مهرجویی بلافاصله دست به کار ساخت «بانو» شد. او در جایی گفته بود که فیلمنامه این کار را بر اساس شخصیت بیتا فرهی نوشت. شاید شخصیت بانو را به فرهی نزدیک دیده و با شناختی که از او داشت، این نقش را به فرهی پیشنهاد کرد و این چنین بود که فرهی، شکیبایی و انتظامی بار دیگر همبازی شدند. «بانو» ساخته شد اما ۷ سال منتظر ماند تا روی پرده نقره‌ای جان بگیرد.

بیتا فرهی درباره این انتظار دشوار چنین گفته بود: «بعد از توقیف «بانو» بسیار ناراحت و افسرده شدم. فیلم ۷ سال توقیف بود. وقتی که اکران شد، دم سینما عصر جدید جمعیت زیادی برای تماشای فیلم آمدند.«بانو» را با مردم دیدم که تجربه خیلی خوبی بود. برای مردم احترام زیادی قائلم و بسیار دوستشان دارم.»

بیتا فرهی: زندگی خیلی کوتاه است

از کیمیا تا اعتراض

بعد از «بانو»، به واسطه دوستی نزدیکش با پروانه پرتو، در«کیمیا» کار احمدرضا درویش بازی کرد و دوباره با شکیبایی همبازی شد تا اینکه تماشاگران او را با چادری گل‌گلی و شکل و شمایلی متفاوت در «اعتراض» مسعود کیمیایی دیدند؛ این تجربه‌ هم برای او دل‌انگیز شد: «همیشه این فیلم را دوست دارم چون نقشم خیلی متفاوت بود. دوست ندارم نقش کلیشه‌ای بازی کنم و همیشه زنی متمول و ثروتمند باشم و رُل «اعتراض» خیلی متفاوت بود.»

«خون بازی» را هم دوست می‌داشت و آن را تجربه‌ای درجه یک می‌دانست: «خون بازی را بسیار دوست می‌دارم. از رخشان بنی اعتماد بسیار آموختم و امیدوارم بازهم شانس همکاری با او را داشته باشم.»

همکاری با بهمن فرمان آرا در دو فیلم «خانه‌ای روی آب » و «خاک آشنا» نیز دو تجربه دوست‌داشتنی دیگر برای او بود و اعتقاد داشت که فرمان آرا یکی از متشخص‌ترین کارگردان‌های ایران است که برایش احترام بسیار قائل بود و از همکاری با او خوشحال بود.»

بیتا فرهی از اول گزیده‌ کار بود و در گذر سال‌ها گزیده‌ کارتر هم شد. می‌دانست که باید سنجیده‌تر عمل کند. بلندی و کوتاهی نقش هم برایش اهمیت نداشت و معتقد بود که بازیگر کسی است که بتواند حتی به نقش‌های کوتاه اعتبار و هویت بدهد و این گونه بود که نقش کوتاه خود را در فیلم «دوران عاشقی» علیرضا رییسیان دوست می‌داشت.

راه پیش‌رویم را خیلی روشن نمی‌بینم

اما او نیز مانند بسیاری از هم‌نسلان خود از وضعیت سینما در آن مقطع ناخوشنود بود و در حالیکه سری به تاسف تکان داده بود، گفته بود: «نمی‌توانم درباره سیاست گذاری‌های سینما نظر بدهم، اما به عنوان بازیگر راهی برای خودم نمی‌بینم. ۲۶ سال حدی برای خودم قائل شدم، اما حالا راه پیش‌رویم را خیلی روشن نمی‌بینم. البته این نظر فقط برای خود من است و به طور کلی نظر نمی‌دهم.»

در آن عصر زمستانی، مجالی پیش آمد تا حرف‌های خودمانی‌تری هم داشته باشیم. به یاد درگذشت مادرش اشک به صورتش دوید و با یادآوری نوه‌اش که آن زمان دو ساله بود، گل از گلش شکفت. آن زمان دخترش مقیم پاریس بود و نوه‌ دو ساله‌اش «تسا» قرار او را در تهران می‌گرفت و مادر بزرگش را مدام راهی پاریس می‌کرد. بچه‌ای که بزرگترین انگیزه او برای زیستن بود و در این میان مهم نبود که در این سفرهای گاه و بیگاه، گاه برخی از نقش‌ها را هم از دست می‌داد.

لحظات پایانی گفتگوی ما با پرسشی کودکانه همراه بود. می‌خواستیم بدانیم که اگر آن روز به طور اتفاقی به داریوش مهرجویی معرفی نمی‌شد، اگر «مهشید» «هامون» نمی‌شد، ممکن بود هرگز بازیگر نشود و او گفته بود: «بله واقعا ممکن بود. همیشه خیلی دوست داشتم سرمایه‌ای می‌داشتم، کتاب فروشی کوچکی راه می‌انداختم که در آن کافه و یک گل فروشی کوچک هم بود. همیشه این سه را باهم می‌خواستم، اما هیچ کدام نمی‌شود.سرمایه ندارم‌، گل‌ها هم می‌پلاسند و هیچ کس هم کتاب نمی‌خواند.»

شاید آن زمان که بیتا فرهی جملات پایانی این گفتگو را بیان می‌کرد، هرگز تصور نمی‌کردیم که کمتر از ۱۰ سال بعد این جملات معنایی دیگر پیدا کنند: «زندگی خیلی کوتاه است. باید قدرش را دانست و از هر لحظه‌اش استفاده کرد. اگر مرگ را در کنار زندگی ببینیم، می‌توانیم انسان باشیم و از هر لحظه آن بهره ببریم. چون زندگی همان قدر که زیباست، کوتاه و ناپایدار است.»

فردای روزی که هنرمندان برای چهلمین روز درگذشت داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر گرد هم آمدند، بیتا فرهی که به دلیل عفونت ریه مدتی در بیمارستان بستری بود، از دنیا رفت.

بیتا فرهی: زندگی خیلی کوتاه است

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۱۷:۵۴

آفرین و هزاران آفرین به ندا آل سید طیب و شیما غفاری برای این نوشته زیبا و روان. بعد از سال ها که هر از چندگاهی به ایسنا سر می زنم یک متن خوب دیدم. باز هم سپاس برای این متن زیبا و بدون ایراد.

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۱۹:۴۸

روحش شاد و یادش گرامی

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۰:۰۲

بیتا فرهی زنده است....زنده تا روز محشر...

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۰:۱۷

روحش شاد یادش گرامی

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۰:۲۶

روح شان قرین رحمت حضرت حق باد. بانوی متین و با‌ شخصیتی بودند که کاملا بی حاشیه زندگی کردند و آثاری ماندگار آفریدند،کاش برخی از هنرمندان جوان از ایشان می آموختند.

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۱:۳۶

سلام خدا رحمتشون کنه من بازی ایشون رو خیلی دوست داشتم واقعا مسلط بر نقش بود

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۲:۰۲

خداوند رحمتشون کنه روحشون شاد

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۲:۲۳

بیتا فرهی عزیز روحت شاد ارامش دو جهان بدرقه ی راهت

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۲:۳۴

خانم فرهی بازیگر بی نظیر با صداي آرامش بخش روحش شاد و یادش گرامی

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۰۹:۱۷

دقیقا منم خیلی دوسش داشتم

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۲:۳۵

زندگی برایمان کوتاه و کوتاه تر شده

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۲۳:۵۰

روحشان شاد و با حضرت زهرا س محشور باد.

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۰۰:۳۸

خدایش بیامرزد

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۰۵:۱۳

خدا بیامرزدش و روحش شاد...یکی از بهترین هنرمندهای سینمای ایران بودند....واقعاً زندگی چه کوتاه است

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۰۶:۴۳

برای شادی روحشون صلوات

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۰۸:۰۹

دلم برای بازی زیبایت تنگ میشود چ زود دیر شد ونداشتنت را باید به دل کشید

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۰۹:۰۳

خدا بیامرزدش روحش شاد واقعا تو پیری هم زیبا بود

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۰۹:۱۷

زمانی که "بانو" را دیدم نفهمیدم چرا توقیف شده اما حالا که سنی ازم گذشته درک میکنم.

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۰:۰۲

غرق نور رحمت باشه روحشون انشالله

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۱:۳۱

سلام ان شاءالله درسته

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۰:۰۸

روحش شاد. یادش گرامی بانو فرهی،هنرمند واقعی و بی حاشیه،🖤🌹

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۰:۱۱

روحش شاد

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۱:۳۴

خیلی دوست دارم بیتا جان تو عشق بودی وتا ابد به یادت می مانیم

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۳:۰۳

برای شادی روحش یک حمد و صلوات بفرستید. بازیگری بود بدون حاشیه. صدای جذاب. به دنبال بهم ریختن کشور و جامعه نبود.

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۳:۲۴

بازیگر درجه یک با صدایی ماندگار ...روحت شاد

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۵:۲۱

روحش شاد واقعا بازیگر خوبی بود وهم زیبا و خوش صدا.خیلی زود رفت

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۱۵:۳۹

خداوند رحمتش کند

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۰۵ ۲۲:۲۸

خیلی دوستش داشتم واقعا مسلط به نقششون بودن بااون صدای خاص ودلنشینش روحش شاد

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۱۱ ۲۳:۰۱

خانم بیتا فرهی یک زن اسطوره ای بود با صدای زیبا ونقش آفرینی بی نظیرش .خیلی این بانو هنرمند را دوست داشتم ودارم.روحش شاد ویادش گرامی