به گزارش ایسنا، محمد سعید احدیان در سرمقاله روزنامه خراسان با این مقدمه نوشت: مبانی مذاکراتی یعنی این که موضوع مذاکرات دقیقا چه خواهد بود. غیر از لفاظیهایی که ترامپ کرده بود، براساس آن چه وی در سند سیاستی رسمیخود در برابر همه خبرنگاران امضا کرد، او نه تنها دنبال برچیده شدن صنعت هستهای ایران بود بلکه خلع سلاح ایران و ممانعت از حمایت از گروههای مقاومت را اهداف خود در تعامل با ایران مطرح کرده بود اما آن چه از گفته آقای دکتر عراقچی استنباط میشود این است که آمریکا پذیرفته است که صرفا فعالیت نظامیهستهای ایران دستور کار مذاکراتی قرار گیرد و این مسئله یعنی عقب نشینی بزرگی که روز اول چندان قابل باور نبود. اما این تغییر موضع (البته فعلا) در چه مسیری به دست آمد؟ آیا با شیوهای که برخی با اعلام مواضع خوشبینانه به دنبال آن بودند، به دست آمد؟ اگر مروری به گذشته کنید خواهید دید که اتفاقا مواضع رسمیمقامات ایران از رهبرانقلاب تا دیگر مسئولان قوا محکم و از سر بی میلی به مذاکره بود. پس چه فرایندی طی شد که ما به چنین نتیجهای رسیدیم؟
قبلا در یادداشتهای گذشته توضیح داده بودم که قاعدهای که مسئله هستهای ایران را در چارچوب آن میتوان تحلیل کرد «بازی بزدل» است اما حالا مخصوص شخصی با ویژگیهای شخصیتی مثل ترامپ میخواهم یک منطق روشنی را که برای همه قابل فهم است بیان کنم.
واقعیت این است که اگر در برابر گنده لاتی مثل ترامپ ضعف نشان دهید به سرنوشتی مثل زلنسکی دچار میشوید که هم تحقیر میشوید و هم هیچ نتیجهای در مذاکره نمیگیرید و فقط لحظه به لحظه بر امتیازخواهیهای او اضافه میشود. راهبردی که در برابر چنین پدیدهای میتواند ما را به نتیجه برساند، حرفهای به ظاهر مسالمت آمیز که پیام ضعف به طرف مقابل منتقل کند، نیست بلکه مواضع مقتدرانه و محکم با تهدیدهای متقابل است در حالی که مسیر دیپلماسی نیز باز بماند. عقب نشینی از مواضع ابتدایی دولت آمریکا در برابر ایران نتیجه چنین راهبردی بود که توسط رهبرانقلاب مدیریت شد. بخشهای کلیدی این هندسه قدرت را میتوان موارد زیر ذکر کرد: مواضع مقتدرانه، هوشمندانه و همراه با منطق رهبرانقلاب، انسجام و یکدستی همه مسئولین رده بالای کشور مخصوصا همراهی قوی رئیس جمهور با مواضع رهبرانقلاب، تهدیدهای معتبر و سنجیده مسئولین سیاسی و فرماندهای نظامیمخصوصا مواضع رئیس مجلس در راهپیمایی روز قدس و مواضع سردار حاجی زاده، تاکید بر مذاکره غیرمستقیم که هم راه دیپلماسی را باز گذاشت و هم راه باج خواهی را بست و البته حضور معنادار مردم در راهپیمایی روز قدس و همچنین حفظ سبک زندگی عادی مردم به رغم تهدیدهای نظامیآمریکا که دشمن را از موثر بودن حمله نظامیدچار تردید کرد.
فهم این مسئله که رعایت شیوه عقلانیت انقلابی در دیپلماسی تا چه حد در نتیجه مهم است، اصلی است که برای ادامه راه ضروری است و نیاز به همراهی مردم و نخبگان با راهبردهای نظام دارد.
اما نکته پایانی که باید مدنظر قرار گیرد خوشبینی بیش از اندازه از یک نشست است چرا که اولا ما با رئیس جمهوری روبه رو هستیم که به سادگی از مواضع خودش عبور میکند به گونهای که اکنون کهاین یادداشت را مینویسم معلوم نیست دقایقی دیگر که قرار است ترامپ صحبت کند آیا همان مواضع نماینده تام الاختیارش را تایید میکند یا خیر؟ ثانیا اگر به تعبیر آقای عراقچی مبانی مذاکرات تثبیت شود تازه شروع یک ماجرای به شدت پیچیده و سخت است که بتوان به الگویی دست یافت که طرف مقابل از عدم فعالیت نظامیهستهای ایران اطمینان حاصل کند و ما از رفع تحریمها به شکل واقعی یقین حاصل کنیم.
انتهای پیام
نظرات