• شنبه / ۳ خرداد ۱۴۰۴ / ۰۴:۳۲
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 1404030300796
  • خبرنگار : 71635

نمایش عشقِ آنلاین / پرده چهارم

می‌دانیم بد است، اما نگاه می‌کنیم!

می‌دانیم بد است، اما نگاه می‌کنیم!

«هرچه زردتر، بهتر» شعارِ این روزهای برخی برنامه‌سازان فضای مجازی است که مفاهیمی همچون عشق و رابطه عاطفی را هسته اصلی شکل‌گیری سناریوهای ساختگی کرده‌اند تا با خلق لحظاتی غیرواقعی، بر مخاطبان خود اضافه کنند، تبلیغ بگیرند و در نهایت با وجود اینکه حتی عده زیادی از مخاطبانِ خودشان هم معتقدند محتوایی که مشاهده می‌کنند چیزی جز به یک اصطلاح «زباله» نیست اما خط قرمزهای اجتماعی را به راحتی به بازی بگیرند.

ایسنا، تاکنون و در پرونده‌ای با عنوان «نمایش عشقِ آنلاین» به تحلیل و چرایی افزایش تولید محتوا در این زمینه، علت استقبال از چنین تولیداتی و همچنین برنامه‌ی سخیف «عشق ابدی» که این روزها فضای مجازی را به تسخیر خود درآورده، پرداخته است. اکنون و در این شماره به سراغ یک جامعه‌شناس فرهنگی رفته‌ایم تا درباره ابعاد جامعه‌شناختیِ دیده شدن این محتواهای زرد و تاثیری که بر روابط می‌گذارد،‌ گفت‌وگو کنیم.

بیشتر بخوانید: 

هیس؛ از «عشق ابدی» انتقاد نکنید!

کاسبی فانتزی‌فروشانِ عشق؛ از بلاینددیت تا عشق ابدی

سیدکمیل حسینی در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید فرایندی که تولیدکنندگان «بلایند دیت»ها یا «عشق ابدی» پیش گرفته‌اند و یا محتوایی که برخی بلاگرهای اینستاگرامی تولید می‌کنند یک پایه اقتصادی دارد و معتقد است: این پایه اقتصادی، تجاری‌سازی مقوله‌های جذاب زندگی است که قابل فروش است و می‌توانند با نمایش آنها مشتری و مخاطب جذب کنند. این تجاری‌سازی موضوعات مرتبط با زندگی در مسائل مختلفی از جمله مقوله عشق و رابطه عاطفی رخ داده است به این صورت که دستمایه درآمدزایی برای برخی شده‌اند. در این شرایط که تجارت رخ می‌دهد و مشتریِ مجازی برای چنین موضوعاتی ایجاد می‌شود، ماجراهای حوزه عاطفه و امر جنسی جذابیت ویژه خود را پیدا می‌کند و به صورت خاص‌تری جذاب می‌شود.

تجارت محتوا به وسیله بازی با خط قرمزها

به اعتقاد او در بین غرایز بشر، تنها غریزه مادی که از طریق تخیل قابل انتقال است، غریزه جنسی است و ادامه می‌دهد: افراد با دیدن برنامه‌هایی مشابه «بلاینددیت»ها و «عشق ابدی» در تخیل خود وارد چالش با یک جنس مخالف می‌شوند؛ البته در کنار این امر که یک برنامه ویدیویی امکان تصویرسازی و تصوّرسازی از رابطه عاطفی ایجاد می‌کند، ذکر این نکته مهم است که خود مقوله عشق و عاطفه جذابیت زیادی برای افراد دارد؛ به‌ویژه اگر بر خطوط قرمز اجتماعی گام بردارد و تلاش کند وارد موضوعاتی شود که «تابو» محسوب شده و معمولا درباره آن صحبت نمی‌شود. این روند حتی برای موضوعات غیر مرتبط با رابطه عاطفی که در آنها هم خط قرمزها به بازی‌ گرفته می‌شود نیز صادق است و جذب مخاطب و تجاری‌سازی به همراه دارد.

جذابیت عاشقیِ نمایشی

حسینی با بیان اینکه تجاری‌سازی موضوعات مختلف در رسانه‌هایی مانند اینستاگرام و یوتیوب برای جذب فالور، ثروت و قدرت، زمینه‌ساز تولید محتواهایی مرتبط شده است، می‌گوید: عاطفه و عشق حتی اگر به صورت نمایشی هم باشد برای انسان یک امر خواستنی است. او همانگونه که با داستان‌ها و فیلم‌های عاشقانه قدرت تخیل پیدا می‌کند با دیدن محتواهای جدید درباره عشق نیز می‌تواند تصویرسازی و تخیل کرده و خود را در موقعتی ببیند که بازیگران «بلایند دیت»ها و «عشق ابدی» حضور دارند.

«پول» تمام هدف نیست!

او تاکید دارد که چنین رئالیتی‌شوهایی با طرح موضوعات جذاب به دنبال درآمدزایی هستند، اما با این وجود این امر را تنها هدف سازندگان چنین برنامه‌هایی نمی‌داند و تاکید می‌کند: نظام رسانه‌های خارجی یا برنامه‌سازان خارج از کشور به دنبال یک کنش در مواجه با فرهنگ ایرانی است. آنها به این تولیدات خود بار ویژه‌ای داده‌اند تا به نوعی ابزار مواجهه با فرهنگ ایرانی و شکستن عرف‌های اخلاقی را داشته باشند.

ما فقط کنجکاویم؟!

این جامعه‌شناس فرهنگی معتقد است مردم نسبت به محتوای زرد و سخیف «بلایند دیت»ها و «عشق ابدی» آگاهی نسبی دارند، اما درباره استقبال جامعه از چنین محتواهایی با ذکر مثالی توضیح می‌دهد: یک زمانی در مصاحبه‌هایی با مردم، نظرشان را درباره سلبریتی‌ها می‌پرسیدند و آنها بیان می‌کردند که موافق الگو بودن سلبریتی‌ها نیستند، اما چه می‌شود که با وجود این دیدگاه، بازهم سلبریتی‌ها دنبال‌کنندگان میلیون دارند؟ اینجا موضوعات دیگری مطرح می‌شود. در این بخش، دنبال کردن یک فرد الزاما به معنای الگوگیری نیست و می‌توان این افراد را در دسته دنبال‌کنندگان کنجکاو قرار داد که حتی ممکن است نسبت به آن سلبریتی موضع منفی داشته باشند. در نتیجه فرد الزاما وجاهت اجتماعی خاصی ندارد، اما برخی به خاطر مسائلی مثل کنجکاوی یا پر کردن اوقات فراغت خود او را دنبال می‌کنند.

شراکت در لذتی خیالی 

او همچنین به آمار افراد مجرد در کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: از سوی دیگر بر اساس آمارها، حدود ۱۳ میلیون جوان مجردِ در سنین ازدواج داریم. این گروه با یک غریزه جنسی تامین نشده و معلق در فضای جامعه حضور دارند؛ بنابراین بخشی از این افراد با وجود اینکه منتقد چنین محتواهایی هستند، اما آن را دنبال می‌کنند و با دیدن «بلایند دیت»ها و «عشق ابدی» در لذتی خیالی با بازیگران شریک شده و کنجکاوی خود را پاسخ می‌دهند. این حجم از غریزه جنسی تامین نشده و این حجم از افرادِ تشنه‌ی تجربه‌ی رابطه عاطفی، با چنین محتواهایی اوقات فراغت خود را پر می‌کنند.

سرگرمی‌های دمِ دستیِ یک زندگی بی‌هدف 

حسینی ادامه می‌دهد: یک نکته تاسف‌آور درباره جامعه ایران این است که ما تعداد قابل توجهی فرد بیکار هم داریم. البته بیکار تنها به معنای افراد غیرشاغل نیست؛ بلکه منظور آدم‌های معطلی که اسما مشغول درس خواندن هستند اما درس نمی‌خوانند، کسانی که اسما سر کار می‌روند اما کار نمی‌کنند و در اداره و مغازه کار خاصی برای انجام دادن ندارند و به بیان دقیق‌تر برای زندگی خودشان هدف و برنامه خاصی ندارند. نزدیک‌ترین ابزاری که این جمعیت بالای افراد معطلِ شاغل یا غیرشاغل و آدم‌هایی که زندگی‌هایشان با کارهای مفید و معنابخش پر نشده است، می‌توانند با آن زمان خود را پر کنند، همین فضای مجازی و دیدن برنامه‌هایی است که از این بستر پخش می‌شود.

او از این موضوع به عنوان یک ضعف‌ اجتماعی یاد می‌کند و می‌گوید: با این که شاید از نظر ذهنی و خودآگاهی، خود افراد هم بدانند که این برنامه‌ها آسیب‌هایی دارد، اما این شرایط باعث می‌شود چنین برنامه‌هایی مورد توجه قرار گیرد و افراد با دیدن آن وقت خود را پر کنند، کلافگی‌هایشان را پشت سر بگذارند و استرس‌های ناشی از مسائل اجتماعی و اقتصادی مانند تورم، فقر، بی‌عدالتی و ... را تا حدی فراموش کنند. آنها حتی با دیدن یک برنامه اینترنتی مملو از محتوای نادرست، می‌خواهند به شرایط خود التیام دهند و خود را از جهان پر از آشوب و استرس دور کنند اما این روند به مرور تبدیل به نوعی اعتیاد می‌شود.

فقط نسل Z آسیب نمی‌بیند

این جامعه‌شناس فرهنگی معتقد است که فقط نسل Z تحت تاثیر محتواهای «بلاید دیت»ها و «عشق ابدی» نیستند و تاکید می‌کند: چنین محتوایی حتی سنین بالاتر را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. البته ممکن است آسیب‌ها بر کسی که سن و سال بیشتری دارد، به دلیل تجربه زیسته‌اش کمتر باشد، اما به نوعی آنها هم در معرض آسیب‌ها هستند.

تاثیرپذیری ناخودآگاهِ ذهن از محتوای زرد

او می‌گوید در مواجه با محتواهای زرد این چنینی دو نوع فضای تاثیرگذاری داریم و ادامه می‌دهد: یک قسمت از این فضا بخش خودآگاه مغزمان است که پیام واضح یک برنامه را دریافت می‌کند، اما یک بخش هم از طریق ناخودآگاه پیام پنهان می‌دهد که فرد اصلا درباره آن فکر نکرده است اما خود به خود در درون او شکل می‌گیرد. نکته مهم این است که هرچقدر این مواجه با آن محتوای زرد و سخیف بیشتر و تجربه زیسته فرد کمتر باشد، ممکن است این تاثیرگذاری عمیق‌تر و گسترده‌تر شود. در «بلاینددیت‌»ها و «عشق ابدی» همین اتفاق می‌افتد؛ ممکن است فرد در مواجه اول با خود بگوید جامعه واقعی با آنچه که در قالب تصویر دیده، متفاوت است، اما به صورت ناخودآگاه این محتوا تاثیر خود را بر ذهن او گذاشته است و نمودی از آن در اهمیت به قیافه،‌ مادیات و... افزایش می‌یابد و این بر زندگی فرد موثر است.

حسینی به موضوع نمایش تغییر و تعدد پارتنر در چنین محتواهایی اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: در این بخش هم شرایط به این صورت است که فرد با دیدن چنین محتواهایی دچار قضاوت‌هایی می‌شود که یک سری رفتار خاص را به تمام دختران یا تمام پسران نسبت می‌دهد، بدون اینکه این گزاره درست باشد؛ مثلا می‌گوید تمام دختران به دنبال مادیات هستند و یا تمام پسران تعهدی به رابطه ندارند. یکی از عوارض چنین برنامه‌هایی شکل‌گیری نگاهی بد و با شک به شریک عاطفی است. این نکته مهم است که فرد به این خودآگاهی برسد که شاید با دیدن این محتواها در ظاهر خیلی از پیام‌های برنامه را نپذیرد، اما در باطن به صورت ناخودآگاه بسیاری از این پیام‌ها بر ذهن‌اش می‌نشیند و دیگر آنجا نمی‌تواند از آسیب به روان خود جلوگیری کند.

 او اضافه می‌کند: فضای بعدی به تفکر نقادی اشاره دارد که می‌گوید فرد باید در حوزه سواد رسانه، فهمی داشته باشد که هنگام مواجه شدن با چنین محتواهایی بتواند آن را نقد کند و سریع تسلیم آن نشود. در این شرایط شاید آسیب‌ پیام‌های ناخودآگاه چنین محتواهایی کاهش پیدا کند و فرد آسیب‌های آن را درک کند.

«عشق ابدی» کفِ جامعه را نشان نمی‌دهد

این جامعه‌شناس فرهنگی درباره این دیدگاه که برخی معتقدند اتفاقات نمایش داده شده در «بلایند دیت»ها و «عشق ابدی» آینه‌ای از نمای جامعه است، توضیح می‌دهد: با این دیدگاه موافق نیستم. برخلاف تبلیغاتی که نشان داده می‌شود، تصویر کفِ جامعه با آنچه که این محتواها نشان می‌دهند، متفاوت است. جامعه ایران با وجود تمام تحولات و اتفاقاتی که تجربه کرده است همچنان بر بسیاری از اصول ایستاده است و خیلی چیزها هنوز در آن باب نشده است.

او می‌گوید ضعف‌ها و کم کاری‌هایی وجود داشته است و بیان می‌کند: می‌توانستیم خیلی بهتر عمل کنیم، اما با این حال جامعه به دلیل سرمایه‌های دیرین فرهنگی که داشته است واقعا با این تصویری که در این برنامه‌ها می‌بینیم متفاوت است. یکی از کارهایی که باید رسانه‌ها انجام دهند این است که به جامعه پیام بدهند که تمام جامعه‌ ما آنچه که در «عشق ابدی» و «بلاینددیت‌»ها به نمایش گذاشته شده، نیست. اینکه به غلط بگوییم این محتوا، آینه‌ای از جامعه است و  همه افراد دارند مشابه این برنامه‌ها زندگی می‌کنند ممکن است سبب عادی انگاریِ رفتار غلط شود درحالی که جامعه واقعی چنین نیست و اگر افراد به این موضوع آگاه باشند تاب‌آوری‌شان در برابر انحراف افزایش می‌یابد.

حاکمیت هیچ نقشی ندارد؟

حسینی تاکید می‌کند که البته ذکر این نکته به این معنی نیست که حاکمیت کار خود را به خوبی انجام داده است و ادامه می‌دهد: متاسفانه در این بخش هم فهم درستی به مخاطب داده نشده است. حاکمیت باید با برخورد سلبی و ایجابی همزمان کنار هم شرایط را مدیریت کند. گاهی شاید فضای فیلترنیگ به عنوان برخورد سلبی می‌تواند به درستی سدی بر محتواهای مخرب ایجاد کند. از طرفی باید با کسانی که مقوله عشق را دستمایه پول و شهرت کردند، برخورد سلبی و جدی صورت گیرد اما در نقطه مقابل حاکمیت باید با برخورد ایجابی، فهم درستی از رابطه، عشق و سواد رابطه به جوانان بدهد تا بدانند هر احساسی که نسبت به جنس مخالف پیدا کردند الزاما عشق نیست و آنچه که در محتواهای زرد می‌بینند را به عشق تعبیر نکنند. این‌ها کم کاری ما است که به جامعه آگاهی کافی نداده‌ایم و در نتیجه هم معضلاتی که شاهد آن هستیم رخ می‌دهد.

«عشق ابدی» ظلم به مفهوم عشق است

او در پایان تاکید می‌کند این برنامه‌ها در حال یک ظلم بزرگ به مفهوم رابطه و عشق هستند و می‌گوید: عشق یک سرمایه عظیم وجودی است که تنها به حوزه خانواده مربوط نمی‌شود بلکه به رابطه انسان با جهان بازمی‌گردد. این محتواها عشق را به رابطه میان دو جنس مرد و زن تقلیل می‌دهند و یک عشق فانتزی و پوچ در نگاه برخی افراد شکل می‌دهند که وقتی آن را تجربه می‌کنند احتمالا بدون درک دقیق، شکست می‌خورند. این گروه نمی‌تواند با جهان رابطه عاشقانه داشته باشند و دچار نوعی از خودبیگانگی می‌شوند زیرا عاشقانه زیستن را درست درک نکرده‌اند. به دنبال این امر چالش‌ها و آسیب‌های اجتماعی هم افزایش می‌یابد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha