غلامعلی بدرلو پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت در یادداشتی که به مناسبت عید غدیر در اختیار ایسنا قرار داده است، نوشت: تاریخ درس میدهد، امّا فقط به گوشهایی که بخواهند بشوند و بدانند. ما امّا، انگار تاریخ را نه برای فهمیدن، بلکه برای تکرار اشتباهاتش ورق میزنیم. شاید آن روز که حق در خانه ماند، کمتر کسی فکر میکرد امّت اسلامی قرنها بعد، همچنان تاوان آن انتخاب را بدهد. عجیب نیست؟ امّت اسلامی هنوز بر سر تفرقه میسوزد. درد امروز ما نبود نسخه نجات نیست، مشکل از آنجاست که نسخه را داشتیم، امّا سراغ هر چیزی رفتیم جزء آن.
چرا امّت اسلامی امروز درگیر تفرقهای است که پیامبر اسلام(ص) با تعیین جانشین خود، راه آن را بسته بود؟ آیا نادیدهگرفتن این محور هدایت، سرآغاز بحرانهای کنونی نیست؟ گویا امّت اسلامی راه را خوب بلد بود؛ آنقدر خوب که نیازی به وصیّت پیامبر(ص) نداشت! و حالا، قرنها بعد، هنوز در پیچ تفرقه و انحراف سرگردان مانده است.
در روزگار کنونی که امّت اسلامی بیش از همیشه به وحدت و بازگشت به اصول اصیل دین نیازمند است، بازشناسی جایگاه امیرالمؤمنین(ع) نه تنها یک دغدغه تاریخی، بلکه ضرورتی حیاتی است. پیامبر اکرم(ص) ایشان را میزان هدایت پس از خود خواند؛ پس چگونه میتوان راه برونرفت از تفرقههای امروز را در نادیدهگرفتن چنین محوری جستوجو کرد؟ در ایّام پرفیض غدیریه، یادآوری جایگاه امیرالمؤمنین(ع) بهعنوان محور وحدت، با علم، عصمت و عدالت بینظیرش، کلیدی است که میتوانست امّت را از انحراف و بحرانهای کنونی مصون دارد؛ اگر جامعه اسلامی به وصیّت نبوی و رهبری او گردن مینهاد، بسیاری از مشکلات امروز رخ نمیداد.
یکی از روایات مهمّی که بر این معنا تأکید دارد، سخن حضرت زهرا(س) است. ایشان در پاسخ به محمود بن لبید در کنار قبور شهدای أحد، از قول پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «علیّ بهترین فردی است که پس از من در میان شما بهجا میگذارم. او امام و جانشین من است. همچنین دو نوهام (حسن و حسین) و ۹ نفر از فرزندان حسین، امامان نیکوکارند. اگر از آنان پیروی کنید، آنان را راهبر و هدایتشده خواهید یافت و به مقصد خواهید رسید، و اگر با آنان مخالفت کنید، اختلاف و تفرقه در میان شما تا روز قیامت ادامه خواهد داشت». سپس ایشان به آثار ترک پذیرش خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(ع) اشاره فرمودند: «آگاه باشید! به خدا سوگند، اگر حق را به اهلش میسپردند و از خاندان پیامبرشان پیروی میکردند، حتی دو نفر هم در دین خدا دچار اختلاف نمیشدند».
همچنین در پایان سخنان خود به ریشههای غیر الهی این غصب تصریح کردند و آن را مخالفتی آشکار با نصّ و فرمان خدا و رسول معرّفی کرده و فرمودند: «امّا آنان، کسی را پیش انداختند که خدا او را عقب نهاده بود و کسی را کنار زدند که خدا مقدّمش داشته بود. این کار را وقتی انجام دادند که ما مشغول تجهیز پیکر پیامبر بودیم و به تازگی بدن مطهّر ایشان به خاک سپرده شده بود. آنان به دنبال خواستههای نفسانی خود رفتند و بر اساس رأی و نظر شخصی عمل کردند. مرگ بر آنها! مگر نشنیدند که خداوند میفرماید: «وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ» (القصص: ۶۸)؟ آری، شنیدند؛ ولی همانگونه که خداوند فرمود: «فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُور» (الحج: ۴۶). دریغ و افسوس! آرزوهای دنیویشان را گسترانیدند و سرنوشت و پایان کارشان را از یاد بردند. پس، مرگ بر ایشان و بر اعمالشان».
سلمان فارسی در خطبهای که سه روز پس از دفن پیکر مطهّر پیامبر(ص) ایراد کردند، بر اهمّیت رهبری امیرالمؤمنین(ع) تأکید ورزیدند. ایشان در ابتدا به برخی شایستگیهای حضرت اشاره داشتند که: «بدانید علیّ دانش مرگها و بلاها، میراث وصایا، توانایی فصل و جداسازی حق از باطل، و اصل و ریشه نسبها را دارد، همانگونه که هارون بن عمران، برادر موسی چنین داشت». سپس به اشتباه بزرگ صدر اسلام در غصب خلافت از خاندان وحی و ایجاد انحراف در مسیر هدایت تصریح فرمودند و آثار زیانبار کنار گذاشتن امیرالمؤمنین(ع) را متذکّر شدند: «لیکن ای قوم، شما همان سنّت بنی اسرائیل را پیش گرفتید، در خطا افتاده، حقّ را کنار گذاشتید، میدانید، ولکن خود را مانند جاهلان مینمائید». ایشان همچنین به عواقب این انحراف اشاره کرده و فرمودند: «به خدا قسم! اگر این مقام را به علیّ واگذار میکردید، از نعمتهای آسمان و زمین بهرهمند میشدید».
در همین راستا، امام رضا(ع) در حدیث معروف مسجد جامع مرو چنین فرمودند: «اطاعت از ما، نخ تسبیحی برای ملّت و رهبری و امامت ما سبب أمان از تفرقه و جدائی است». امام هادی(ع) نیز در زیارت جامعه کبیره بر همین معنا تأکید ورزیدند و جایگاه محوری ائمّه(ع) را در امر هدایت تبیین کردند: «سعادتمند کسی است که به شما وفادار باشد و هلاک میشود کسی که با شما دشمنی کند و ناامید میشود کسی که شما را انکار کند و گمراه میشود کسی که از شما جدا شود و رستگار میشود کسی که به ریسمان هدایت شما چنگ بزند». در فراز دیگری از زیارت چنین میخوانیم: «و به واسطه دوستی شما، دین کامل شد و نعمت خدا به اوج خود رسید و اتّحاد برقرار گشت». لذا برخی از علمای امامیه مانند علّامة شرف الدّین مشکلات جامعه اسلامی در عصر فعلی، از جمله مسئله فلسطین را معلول دوری از خلافت و امامت الهی اهلبیت(ع) میدانند.
نتیجه آن که به ضرورت پیروی از امامت امیرالمؤمنین و ائمّه(ع) و بازگشت به نسخه هدایتگر نبوی تأکید شده است. آنجایی که رسول خدا(ص) فرمود: «من در میان شما دو حقیقت ارزشمند به یادگار گذاشتهام که اگر به آن عمل کنید، هرگز پس از من گمراه نخواهید شد؛ یکی از آنها کتاب خداست و دیگری عترت من، اهلبیت من است. بدانید که این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا زمانی که به من در حوض (کوثر) ملحق شوند». همچنین در ذیل آیه هدایت، با اشاره به امیرالمؤمنین(ع) بیان کردند: «ای علی، تو راهنما هستی؛ به وسیله تو، هدایتیافتگان پس از من هدایت میشوند».
در همین چهارچوب وقتی به یکی از همسران پیامبر(ص) گفته شد که در اختلافهای پیش آمده در جامعه اسلامی چه کنیم؟ ایشان مردم را به معیت با امیرالمؤمنین(ع) تشویق کرده و فرمودند: «به شما توصیه میکنم که به پسر ابیطالب (علیّ) توجّه کنید؛ به خدا قسم، او گمراه نشده و کسی نیز به واسطه او گمراه نمیشود». لذا پیروی از آموزههای امیرالمؤمنین(ع) و توجّه به مقام والای اهلبیت(ع) میتواند راهگشای مشکلات کنونی مسلمانان باشد. بیتردید، اگر مسلمانان به تعالیم اهلبیت(ع) پایبند باشند، میتوانند به وحدت و همبستگی دست یافته و از برکات این همدلی بهرهمند شوند.
انتهای پیام
نظرات