به گزارش ایسنا، در ساختار سنتی خانوادههای ایرانی، ورود دختران به خانه همسر، تغییری بنیادی در جایگاه اجتماعی و شخصی آنها ایجاد میکند. ازدواج برای بسیاری از زنان، آغاز مرحلهای است که در آن، نقشهای تازهای همچون همسری و مادر بودن به دوش آنها گذاشته میشود. این تغییر نقشها، فقط در فضای خصوصی خانواده جدید باقی نمیماند بلکه مستقیماً تحت تأثیر روابط با خانواده همسر قرار دارد. در فرهنگهایی مانند ایران که در آن ساختارهای سلسلهمراتبی درون خانواده همچنان پابرجاست، عروس ممکن است در جایگاه پایینتری نسبت به دیگر اعضای خانواده قرار گیرد و همین موضوع به تنهایی میتواند باعث بروز نارضایتیها، تنشها و فشارهای روانی شود.
علاوه بر این، باورها و پیشفرضهایی که درباره نقش زن در خانواده همسر وجود دارد، در شکلگیری نوع رابطه و میزان رضایت زن از این رابطه نقش تعیینکنندهای دارد. پژوهشها نشان میدهند که زنان نسبت به مردان، انتظارات بالاتری از کیفیت ارتباط خانوادگی دارند و بههمین دلیل، در صورت عدم تحقق این انتظارات، آسیبپذیرتر خواهند بود. از سوی دیگر، این تجربه تنها به خود زن محدود نمیماند؛ بلکه رابطه او با خانواده همسر میتواند مستقیماً بر کیفیت زندگی زناشویی، رضایت همسر، و حتی سلامت روانی فرزندان تأثیر بگذارد. بنابراین درک عمیقتر از این تجربه و شناخت عوامل مؤثر بر آن میتواند به بهبود روابط خانوادگی و کاهش تنشها کمک کند.
در این راستا، رویا منتظری از دانشگاه شهید بهشتی به همراه همکاری از همین دانشگاه و با مشارکت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، تحقیقی را انجام دادهاند که به تجربه زنان متاهل ایرانی از نقش عروس در خانواده همسر میپردازد. این پژوهش به دنبال آن بوده که با نگاهی دقیقتر به تجربه زیسته زنان، به درک بهتری از جایگاه و چالشهای آنها در خانواده جدید برسد.
برای انجام این تحقیق، پژوهشگران از روش کیفی استفاده کردند. آنها با ۱۲ زن متاهل در شهر تهران مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام دادند؛ یعنی مصاحبهها در چارچوب مشخصی صورت گرفت اما در عین حال به شرکتکنندگان اجازه داده شد آزادانه درباره تجربههای خود صحبت کنند. پس از انجام مصاحبهها، پاسخها کلمهبهکلمه ثبت و تحلیل شدند تا الگوهای اصلی در تجربه این زنان شناسایی شود.
نتایج این مطالعه نشان دادند که تجربه عروسبودن برای بسیاری از زنان، تجربهای «ارزشمند اما آمیخته با سختی» است. شش محور اصلی در مصاحبهها مشخص شد: درک از عروس بودن قبل و بعد از ازدواج، گذار از دوران نامزدی به زندگی مشترک، رابطه با خانواده همسر، همسری، و مادر بودن. این یافتهها نشان میدهند که زنان، ازدواج را نه فقط به عنوان یک تصمیم شخصی بلکه به عنوان یک مرحله مهم اجتماعی در نظر میگیرند.
همچنین در این مطالعه مشخص شد که رابطه عروس با خانواده همسر، بهویژه با مادرشوهر، مهمترین بُعد روابط خانوادگی پس از ازدواج است. بسیاری از زنان از احساس کنترل و دخالت در زندگی شخصی خود گلایه داشتند. با این حال، برخی نیز از جنبههای حمایتی و مثبت این روابط سخن گفتند. در نهایت، بسیاری از زنان تلاش میکنند بین خانواده خود، همسر، و خانواده همسر تعادل برقرار کنند تا کیفیت زندگی مشترکشان آسیب نبیند.
نتایج این مطالعه همچنین حاکی از آن هستند که تجربه زنان از دوران عقد و نامزدی، تأثیر مستقیمی بر شکلگیری روابط بعدی با خانواده همسر دارد. زنان گزارش کردند که دوران عقد، اغلب مبهم، پرتنش و همراه با محدودیتهای فرهنگی و خانوادگی است. پس از تولد فرزند، مسئولیتهای زنان چند برابر میشود و در صورت نبود حمایت مناسب از سوی خانواده همسر، فشار روانی آنها افزایش مییابد.
این یافتهها نشان میدهند که خانوادهها میتوانند با مرزبندی صحیح و حمایت متعادل، نقش مهمی در تسهیل تجربه عروسبودن ایفا کنند.
یافتههای پژوهش جالب توجه فوق در فصلنامه «خانوادهپژوهی» منتشر شدهاند؛ نشریهای تخصصی وابسته به پژوهشکده مطالعات خانواده دانشگاه شهید بهشتی که به انتشار مقالات علمی درباره خانواده و روابط انسانی میپردازد.
انتهای پیام
نظرات