• پنجشنبه / ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ / ۰۵:۱۹
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1404051609615
  • خبرنگار : 71451

/برگی از تاریخ/

این عزاداری با بگیر و ببند انجام شد

این عزاداری با بگیر و ببند انجام شد

شب نهم به اتاق‌های ۵ و ۶ هجوم بردند و تا پاسی از شب آنها را شکنجه کردند. ارتشی‌ها در اتاق ۷ ساکن بودند. آنها آماده شده بودند تا اگر عراقی‌ها به اتاقشان رفتند، با آنها درگیر شوند، ولی اتفاقی نیفتاد. عراقی‌ها در ظهر عاشورا برای‌اینکه اوضاع را کنترل کنند، نوار مقتل عربی را از بلندگوها پخش کردند و فقط اجازه دادند گوش کنیم. سینه‌زنی را ممنوع کردند.

به گزارش ایسنا، دکتر بیژن کیانی، از آزادگان دوران جنگ تحمیلی در خاطراتی با اشاره به ماه محرم در اسارتگاه عراقی‌ها روایت می‌کند: ماه محرم در پیش بود. ماهی که بعثی‌ها نسبت به آن حساس بودند. می‌دانستیم ماه پرحادثه‌ای خواهیم داشت. با نخ‌های مشکی روی لباس‌ها گلدوزی کردیم و آماده ورود به محرم شدیم. تعدادی نوحه‌ آماده و در نقاطی از اتاق که محفوظ بود جاسازی کردیم.

می‌دانستیم اگر کوتاه بیاییم، در آینده بعثی‌ها هرگز اجازه نخواهند داد مراسم عزاداری برگزار کنیم. پیش‌از محرم، ارشد هر اتاق به‌اتفاق فرمانده ایرانی به دیدن سرهنگ خمیس رفتند و از او خواستند مانع عزاداری نشوند. ثامر لطیفی، جوان عرب اهل شوش، فرمانده ایرانی زندان بود که قبل‌از اسارت در تیپ امام حسن(ع) خدمت می‌کرد. آدم متعهد و خوش‌فکری بود.

سرهنگ خمیس، که به «سرهنگ خبیث» معروف شده بود، ابتدا با برگزاری مراسم عزاداری مخالفت کرد. ثامر برای‌اینکه او را بترساند به او تفهیم کرد که مخالفت راه به جایی نمی‌برد. به او گفت: «ایرانیا از محرم نمی‌گذرند. ثامر درنهایت به او فهماند اگر اجازه برگزاری مراسم کنترل‌شده را بدهد، بهتر از درگیری است. سرهنگ ‌خمیس مطمئن شد که اگر موافقت نکند، کار به درگیری خواهد انجامید و با اکراه به‌صورت مشروط قبول کرد.

شرطش این بود که صدا از اتاق‌ها بیرون نیاید. کار غیرممکنی بود. ولی ارشدها قبول کردند. اولین شب محرم را پشت‌سر گذاشتیم. سعی کردیم آهسته نوحه بخوانیم و آرام سینه‌زنی کنیم تا بهانه‌ای به دست بعثی‌ها نیفتد. در ایام محرم از فرصت استفاده کردیم و نماز را به جماعت خواندیم. هر اتاق نماز جماعت خودش را داشت. ظهر هیچ‌کس در محوطه نمی‌ماند. همه به نماز می‌پیوستند.

اگر کسی به‌ هر دلیل نمی‌توانست در نماز شرکت کند، می‌رفت جایی پنهان می‌شد تا نماز تمام شود. بعثی‌ها از این وضع نگران شدند. با نماز جماعت مخالفت کردند، ولی ما توجهی نکردیم. بی‌اعتنا به مخالفت آنان، نماز جماعت در اوقات سه‌گانه برگزار می‌شد. برای هر اتاق چند نفر پیش‌نماز انتخاب شدند تا اگر کسی لو رفت، نفر بعدی جایگزین شود. یا برای هروقت، یک نفر پیش‌نماز می‌شد. کسانی انتخاب می‌شدند که اگر شناسایی شدند، تحمل شکنجه را داشته باشند. من معمولاً برای نماز مغرب و عشا پیش‌نماز می‌شدم.

شب هشتم محرم، به اتاق‌های ۸ و ۹ هجوم بردند و همه را شکنجه کردند. پس‌از شکنجه گروهی، ۳۰ نفر از دو اتاق را جدا کردند و به سلول‌های انفرادی بردند. کسانی را به انفرادی بردند که فکر می‌کردند نقش اصلی را در برنامه‌ریزی‌ها دارند.

شب نهم به اتاق‌های ۵ و ۶ هجوم بردند و تا پاسی از شب آنها را شکنجه کردند. ارتشی‌ها در اتاق ۷ ساکن بودند. آنها آماده شده بودند تا اگر عراقی‌ها به اتاقشان رفتند، با آنها درگیر شوند، ولی اتفاقی نیفتاد. عراقی‌ها در ظهر عاشورا برای‌اینکه اوضاع را کنترل کنند، نوار مقتل عربی را از بلندگوها پخش کردند و فقط اجازه دادند گوش کنیم. سینه‌زنی را ممنوع کردند.

محرم آن سال با بگیر و ببند و تهدید و ضرب‌وشتم و سلول انفرادی تمام شد. روزها عده‌ای را می‌بردند و در باتلاق گوشه غربی زندان می‌غلتاندند و بعد بدن‌های‌ خیسشان را زیر ضربات کابل، سیاه می‌کردند.  شکنجه وحشیانه‌ای بود. ضربه کابل بر بدن‌های خیس و غرق در لجن، درد زیادی داشت. هر ضربه تا عمق جان شکنجه‌شونده اثر می‌گذاشت.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha