حجتالاسلام سید حسن سبزواری، معاون فرهنگی بنیاد بین المللی امامت در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده است، نوشت: تاریخ اسلام، همواره گواه حضور مؤثر و بیبدیل زنان در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی و دینی بوده است. در دوران معاصر، گفتمانهای مختلفی پیرامون «جایگاه زن» شکل گرفته است که از آن جمله میتوان به جنبشهای فمینیستی اشاره کرد. در حالی که فمینیسم در اشکال گوناگون خود، تلاش برای احقاق حقوق از دست رفته زنان و دستیابی به برابری اجتماعی را دنبال میکند، اما گاه رویکردهای اومانیستی و مادیگرایانه آن، به نادیده گرفتن ابعاد معنوی، اخلاقی و ولایتمداری زن در چارچوب یک نظام الهی منجر میشود. در مقابل این نگاه، تعالیم نورانی قرآن کریم و سیره معصومین (ع) تصویری متفاوت و الهامبخش از جایگاه زن ارائه میدهد که نه تنها کرامت و حقوق او را تضمین میکند، بلکه توانمندیهای بالقوه او را در مسیر بندگی و تبعیت از حجت الهی به فعلیت میرساند.
در قرآن، مرد و زن از منظر کرامت انسانی، مسئولیتپذیری اخلاقی و امکان نیل به مقامات معنوی، برابرند. خداوند متعال میفرماید: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (نحل: ۹۷)؛ این آیه به صراحت پاداش عمل صالح را برای هر دو جنس یکسان میداند و شرط وصول به حیات طیبه را ایمان و عمل صالح میشمارد، نه جنسیت. روایات نیز بر نقشآفرینی بانوان مؤمن و قانت (مطیع و متواضع به خداوند) در دفاع از دین و ولایت تأکید دارند.
این بینش عمیق، بستری را فراهم آورد تا در بزنگاههای حساس تاریخ، شاهد حضور زنانی باشیم که نه تنها در حاشیه نایستادند، بلکه در متن مهمترین وقایع، به ویژه نهضت عاشورا، به عنوان حامیان بیدریغ حجت خدا و مدافعان مکتب حق، نقشآفرینی بینظیری داشتند. نهضت عاشورا، به مثابه عالیترین تجلی مبارزه حق علیه باطل، به واسطه حضور زنان قهرمانی چون حضرت زینب سلام الله علیها و دیگر بانوان بزرگ، به کمال رسید و پیام جاودان خود را به نسلها منتقل ساخت. این الگوها، فارغ از جدالهای فمینیستی بر سر قدرت و برابری صرف در چارچوبهای مادی، به ما نشان میدهند که اوج کرامت و اقتدار زن، در پیوند با بندگی خالصانه و تبعیت از ولایت الهی تجلی مییابد.
نقشآفرینی بیبدیل زنان در نهضت حسینی؛ تجلی صبر و ولایتمداری فراتر از الگوهای فمینیستی
نهضت عاشورا، صرفاً میدان نبرد مردان نبود؛ بلکه آیینهای تمامنما از قدرت، بصیرت و ولایتمداری زنان بود. این نقشآفرینیها نه از سر ستیز با جنسیت مقابل، بلکه از سر ایمان به رسالت الهی و تبعیت از امام معصوم شکل گرفت و از این جهت، با برخی رویکردهای فمینیستی که ممکن است بر جدایی یا تقابل جنسیتی تأکید کنند، تفاوت ماهوی دارد.
پیش از واقعه کربلا و حتی در طول تاریخ اسلام، چهرههای درخشانی از زنان حضور داشتند که حمایت از حجت خدا و دفاع از حق را سرلوحه زندگی خود قرار دادند. زنانی چون اسماء بنت عمیس قحطانی که در لحظات دشوار زندگی اهل بیت علیهم السلام، همچون تغسیل حضرت زهرا(س)، حاضر بود و به وظیفه ولایی خود عمل کرد. این حضور، نشاندهنده مسئولیتپذیری زن در بزنگاههای حساس تاریخی و دینی است که فراتر از کلیشههای جنسیتی صرف میرود. اروی دختر حارث که در برابر معاویه و یارانش، با شجاعت تمام، از حقانیت امیرالمؤمنین (ع) دفاع کرد و آنها را به خاطر کفر به نعمت و ظلم در حق پسرعموی پیامبر(ص) سرزنش کرد.
سوده همدانی نیز از بانوان مبارز و شاعری بود که با کلام آتشین خود، در برابر معاویه ایستاد و حکومت عدالت امیرالمؤمنین(ع) را بر ظلم او ترجیح داد و حتی به شهادت رسید. آمنه بنت شرید و دارمیه حجونی نیز با فصاحت کلام و شهامت بینظیر، در برابر حاکمان ظلم، از فضائل امیرالمؤمنین(ع) سخن گفتند و بر محبت خود به ایشان تأکید کردند. این زنان، نمونههایی از تأثیرگذاری بانوان در جامعه، با استفاده از نصرت زبانی و بصیرت سیاسی، در راستای تبعیت از امام زمان خویش بودند. قدرت آنها نه در نفی هویت جنسیتی، بلکه در تجلی ایمان و تکلیف الهی بود.
در خود واقعه کربلا، حضور زنان به اوج خود رسید و ابعاد جدیدی از ایثار، صبر و حمایت از امام را به نمایش گذاشت؛
ام وهب قمر بنت عبد (همسر عبدالله بن عمیر): او و فرزندش به تازگی مسلمان شده بودند، اما در دفاع از امام حسین علیه السلام تردیدی نکردند. هنگامی که فرزندش به شهادت رسید و سرش را برای او آوردند، مادر با شجاعت تمام آن را پذیرفت و حتی برای جنگیدن به میدان رفت و به عنوان اولین شهیده در کربلا شناخته میشود. این نشاندهنده اوج فداکاری و نصرت عملی از امام است که در آن، زن نه تنها از وظایف مادری غافل نیست بلکه آن را در بستر حمایت از حجت الهی معنا میبخشد.
ام خلف (همسر مسلم بن عوسجه): پس از شهادت مسلم، پسرش خلف را به دفاع از امام تشویق کرد و با شهادت فرزندش نیز، در راه حمایت از حجت خدا، ثابتقدم ماند. این نمونهای از صبر در اوج مصیبت و تشویق به دفاع از امام است که بُعد تربیتی و حمایتی زن را در راستای ولایتمداری برجسته میسازد.
درة الصدف: این بانو حتی پس از شهادت امام علیه السلام، با شجاعت به دفاع از سر مقدس ایشان پرداخت و با هفتاد زن دیگر برای این منظور اقدام کرد. این فعالیت، بیانگر حس مسئولیتپذیری عمیق و تلاش برای حفظ حرمت امام حتی پس از شهادت است که فراتر از انتظارات مرسوم از زنان در آن عصر است، اما از جایگاه ولایی نشأت میگیرد.
ماریه بنت سعد عبدیه: نقش او در حمایت مالی و واگذاری منزلش برای تجمع یاران و شکلگیری حرکتهای شیعیان، نشاندهنده اهمیت نصرت مالی و فداکاری در راه امام است. این بعد از حمایت، گاه در گفتمانهای فمینیستی کمتر مورد توجه قرار میگیرد، اما برای تحقق اهداف بزرگ، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
زنان بنی اسد: این گروه از زنان، با بصیرت و شجاعت بینظیر، پس از واقعه عاشورا، برای دفن اجساد مطهر شهدا به میدان کربلا رفتند. زمانی که مردان قبیله از این کار امتناع میکردند، آنها خود اقدام کرده و با این عمل، مردان را نیز به حمایت از امام سجاد علیه السلام در دفن شهدا ترغیب نمودند. این نمونه بارز تأثیرگذاری زنان در جامعه و حرکتبخشی به مردان برای انجام وظیفه ولایی است که نشان میدهد قدرت و نفوذ زن میتواند عاملی برای تحریک به مسئولیتپذیری باشد، بدون آنکه بر تقابل با مردان استوار باشد.
حضرت زینب (س) : الگوی جامع رهبری، تبعیت از حجت خدا و نقدی بر فمینیسم ناکامل
سرآمد تمامی این بانوان، وجود مقدس حضرت زینب کبری(س) است که نهضت عاشورا بدون نقشآفرینی ایشان ناتمام میماند. حضرت زینب(س) نمادی کامل از صبر، نصرت، اطاعت از امام، تاثیرگذاری بینظیر و واسطه انتقال مفاهیم دینی است. الگویی که در آن، قدرت و رهبری زن، نه از سر ستیز با مردان یا نظام موجود، بلکه از عمق ایمان و تبعیت از حجت خدا نشأت میگیرد و از بسیاری جهات، الگوهای فمینیستی را تکمیل و حتی فراتر میرود.
صبر و شکیبایی بیبدیل
در مواجهه با بزرگترین مصائب، از جمله شهادت برادرش امام حسین(ع)، هنگامی که ابن زیاد با تمسخر پرسید: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» فرمود: «جز زیبایی ندیدم!» این کلام، اوج معرفت الهی، تسلیم در برابر قضای الهی و صبر جمیل در راه نصرت حجت خدا را نشان میدهد. این صبر، نه انفعال است، بلکه اوج مقاومت و بینش عمیق است که در برخی تفکرات فمینیستی ممکن است به درستی تفسیر نشود. دعای ایشان در کنار بدن مطهر امام حسین(ع) «خداوندا! این قربانی اندک را از ما بپذیر!» نیز حاکی از نهایت ایثار و اخلاص ایشان است.
علم و دانش الهی و نقش واسطهای در انتقال مفاهیم دینی
امام سجاد(ع) پس از خطبه بینظیر حضرت زینب(س) در کوفه، ایشان را اینگونه ستودند: «ای عمه! تو دانشمند معلمندیده و فهمیدهی نیاموختهای!» این شهادت، بر علم لدنی و موهبتی حضرت زینب(س) دلالت دارد که ایشان را شایسته تبیین حقایق دینی و ولایی میساخت. ایشان در کوفه کلاسهای تفسیر قرآن داشتند و خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) را نیز روایت کردهاند که نشان از جایگاه علمی ایشان در انتقال مفاهیم دینی دارد. این نقش علمی و تبلیغی، بدون نیاز به رقابت با مردان و با تکیه بر استعدادهای ذاتی و موهبت الهی شکل میگیرد.
جهاد و نصرت عملی و زبانی
حضرت زینب(س) مدافعی بیباک برای سه امام (امام حسین، امام سجاد و امام باقر(ع)) بودند. در لحظه خطر، در مقابل شمر ایستادند و جان امام سجاد(ع) را نجات دادند. خطبههای کوفه و شام ایشان، اوج نصرت زبانی و تبلیغ دین بود. در مجلس ابن زیاد، با شهامت ظاهر شدند و با وجود ظاهر متواضعانه، با کلامی کوبنده به او تاختند و فرمودند: «فسق و فجور، رسوا میکند و گناهکار دروغ میگوید؛ و او [که رسوا و دروغگوست] غیر از ماست.» این نشان میدهد که جایگاه زن در اسلام، فراتر از جنسیت، در بیان حق و حقیقت و ایستادگی در برابر ظلم است. در شام، در برابر یزید نیز، با شجاعت تمام سخن گفتند و با وجود مصیبتها، او را تحقیر کرده و فرمودند: «سوگند به خدا، هرگز نمیتوانی یاد ما را محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به پایان ما برسی و این ننگ را از خود بشویی.» این کلام، نشاندهنده تأثیرگذاری بینظیر ایشان در جامعه و حفظ پیام نهضت حسینی است. رهبری ایشان، رهبریای در بستر ولایت و پشتیبانی از امام بود، نه رهبریای مستقل از حجت الهی.
ایثار و مواسات
در طول مسیر اسارت، امام سجاد(ع) گزارش میدهند که عمهشان زینب(س)، حتی در اوج گرسنگی، غذای اندک خود را به کودکان اسیر و یتیم میبخشیدند و سه شب متوالی گرسنه میخوابیدند. این ایثار، تجلی آیه ﴿وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً﴾ (انسان: ۸) در وجود این بانوی عظیم است. این بعد از شخصیت، که بر مبنای از خودگذشتگی و مهرورزی است، گاه در برخی دیدگاههای فمینیستی که بر فردگرایی و «حقوق فردی» بیش از حد تأکید دارند، کمرنگ میشود.
اطاعت محض از امام
فرمانپذیری کامل حضرت زینب(س) از امام حسین(ع)، در لحظات آخر، نمادی از تبعیت بیچون و چرا از حجت خداست. ایشان بیدرنگ به درخواستهای برادرشان عمل کردند، از نگهداری فرزندان گرفته تا آوردن جامه کهنه برای ایشان. این اطاعت، نه از سر ضعف، بلکه از اوج بصیرت، معرفت و ایمان به مقام امامت سرچشمه میگرفت و نشاندهنده آن است که قدرت حقیقی در چارچوب ولایت الهی معنا مییابد.
الگوبرداری از بصیرت زینبی در جهان امروز و نقد دیدگاههای ناکارآمد
نهضت عاشورا، با حضور درخشان زنان، به ویژه حضرت زینب(س)، به جهان نشان داد که زن، نه موجودی منفعل و در حاشیه، بلکه قدرتی عظیم در تبیین حقیقت، نصرت از حجت خدا، و مدیریت بحرانها در راه حفظ دین است. صبر زینبی، بصیرت او در شناسایی حق و باطل، علم بینظیرش در تبیین معارف، و شجاعت او در تبلیغ پیام عاشورا، همگی برگرفته از ایمان راسخ و تبعیت محض از امام زمان خویش بود.
در جهان امروز که جوامع با چالشهای گوناگون مواجهاند و گفتمانهای «حقوق زن» نیز بعضاً به بنبستهای نظری و عملی میرسند، الگوبرداری از سیره حضرت زینب(س) برای زنان و مردان، بیش از پیش ضروری است. این الگو به ما میآموزد که کرامت و اقتدار زن، نه لزوماً در ستیز با جنسیت مقابل یا جدایی از نهادهای سنتی (همچون خانواده) حاصل میشود، بلکه در تبعیت از حجت خدا و درک صحیح از ولایت الهی معنا مییابد.
این الگو، راهی جامعتر و کاملتر برای تحقق «حقوق» و «کرامت» زن ارائه میدهد؛ راهی که در آن، زن با بصیرت و صبر، در کنار حجت خدا ایستادگی میکند، با نصرت زبانی و عملی، از ارزشهای دینی دفاع مینماید و با تاثیرگذاری در جامعه، پیام اصیل اسلام و عاشورا را به نسلهای آینده منتقل میسازد. اینگونه است که میتوانیم به وحدت و رستگاری حقیقی دست یابیم و از برکات بیشمار این همبستگی بهرهمند شویم، فراتر از دیدگاههایی که ممکن است تنها به بخشی از پازل پیچیده جایگاه زن بپردازند و از ابعاد قدسی و ولایی آن غافل بمانند.
انتهای پیام
نظرات